مجله نوجوان 141 صفحه 24

ماجراهای آقای میخی میخکی پخ کلّه ماجراهای آقای میخی با آقای میخی آشنا شوید! آقای میخی بر عکس اسمش انسان بسیار مهم، با وقار و با شخصیّتی است. آقای میخی گر چه ثروت چندانی ندارد امّا آدم معتبری است یا لااقل خودش این طور فکر می­کند یا لااقل دوست دارد که این طور فکر کند؛ یعنی نه اینکه آدم معتبری نباشد، آقای میخی یک خبرنگار است و خبرنگار در همه جا دنیا شغلش معتبر است. امّا آقای میخی به شکل خاصّی خبرنگار است. مثلاً نزدیک به پانزده سال سابقة کار مطبوعاتی دارد امّا هنوز به طور رسمی به استخدام نهاد و یا سازمانی در نیامده است. آقای میخی حتّی نتوانسته است در این پانزده سال دفترچة بیمة درمانی برای زن و بچّه­اش تهیّه کند. آقای میخی در این پانزده سال حتّی نتوانسته است یک روز برای خودش سابقة کار رسمی جمع کند. با این حال هر روز برای دوران بازنشستگی­اش نقشه می­کشد و گمان می­کند می­تواند دوران بازنشستگی­اش را در سونا و جکوزی بسیار شیک ویلای بسیار مجهّزش در کنار زیباترین سواحل جهان سپری کند. خیال نکنید که آقای میخی آدم خیالاتی و خوش خیالی است، نه! آقای میخی مثل همة شما به آینده امیدوار است. فقط همین! حالا چرا میخی؟ آقای میخی به شدّت احساس میخ بودن دارد چرا که تا به حال نامش در هیچ لیست مهمی ثبت نشده است. نه لیست خبرنگاران موافق و نه لیست خبرنگاران مخالف. تا به حال هم هیچ کس لیستی از اسامی خبرنگاران میخی تهیّه نکرده است. آقای میخی کارت ملّی ندارد و اعتقاد دارد شناسنامه­اش خیلی اتفاقی صادر شده است. آقای میخی خیلی دوست دارد نامش در لیست متقاضیان کارت سوخت، متقاضیان وامهای کلان یا متقاضیان زمینهای 99 ساله ثبت شود امّا نام آقای میخی حتّی زیر خبرهایی هم که تهیّه می­کند درج نمی­شود. بزرگترین آرزوی آقای میخی این است که همسرش خیال کند که او آدم خیلی مهمی است امّا همسر آقای میخی یک زن بسیار واقع بین است و حاضر نیست وقتش را با خیالات سپری کند.