مجله نوجوان 19 صفحه 19

مترسک ها در دهکده ی زبان ها ساناز کامور اسکر کرو Scare crow انگلیسی اپووانتسی E pouvantail فرانسه فوگل شوی خه Vogelscheu آلمانی پارو Paro اسپانیولی جز ته Jozatch ترکی دس Des ارمنی غذا حاضر است! موضوع انشا: « مترسک» یکبار که جمعه بود من و داداشم که حوصله مان سر رفته بود تسمیم گرفتیم که آدم برفی بسازیم. بعدش هویج و زقال و خاک انداز را برداشتیم و رفتیم بیرون. بعدش بابایم صدایمان کرد و گفت کجا می روید. بعدش ما گفتیم داریم می رویم آدم برفی بسازیم. بعدش بابایم صدایمان کرد و گفت کجا می روید. بعدش ما گفتیم داریم می رویم آدم برفی بسازیم. بعدش بابایم خندید و گفت کو برف؟ بعدش داداشم یادش آمد که آنروز تابستان است و برف نیست بعد ما تسمیم گرفتیم مترسک بسازیم . بعدش رفتیم جاروی مامانم را به پاروی بابایم وصل کردیم و توپ داداشم را گذاشتیم جای سرش و با لوازم آرایش خواهرم برایش چشم و ابرو کشیدیم شلوار عمویم را پاره کردیم و تنش کردیم بعدش همه را سدا کردیم تا مترسکمان را ببینند. البته بابایم بیرون بود. بعدش مامانم ما را زد چون جارویش را برداشته بودیم و خواهرم ما را زد چون به لوازم شخسی اش دست زده بودیم و داداشم ما را زد چون توپش سوراخ شده بود وعمویم بعد از این که از خجالت مرد چون دیگه شلوار نداشت که به خانه شان برگردد شلوار بابایم را که برایش 10 سایض گشاد بود پوشید تا بتواند ما را در کوچه تعقیب کند و بالاخره او هم مارا زد چون شلوارش را پاره کرده بودیم و بعد بابایم آمد و او هم یک فصل ما را زد و گفت بچه های بد مگر من مترسکم که شما همه چیز را خراب کرده اید تا مترسک بسازید. بعدش ما که همه جایمان درد می کرد گرفتیم خابیدیم.