مجله نوجوان 19 صفحه 34
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : سپیده اسلامی

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء، محسن وطنی

موضوع : نوجوان

مجله نوجوان 19 صفحه 34

آسمانی ها مکاشفه در آینه مستی نه از پیاله نه از خم شوع شد از جاده ٔسه شنبه شب قم شروع شد آیینه خیره شد به من و من به آینه آنقدر«خیره» شد که تبسم شروع شد خورشید ذره بین به تماشای من گرفت آنگاه آتش از دل هیزم شروع شد وقتی نسیم آه من از یشه ها گذشت بی تابی مزارع گندم شروع شد موج عذاب یا شب گرداب؟! هیچ یک دریا دلش گرفت و تلاطم شروع شد از فال دست خود چه بگویم که ماجرا از ربّنای رکعت دوم شروع شد در سجده توبه کردم و پایان گرفت کار تا گفتم السلام علیکم... شروع شد فاضل نظری درباغ های سبز همیشگی دلم تنگ است و هوا خفه. اینجا جای من نیست. دیوارها روی سرم خم شده اند. غبار سیاه هوا موج می زند توی ذهنم. اینجا جای من نیست. چشم هایم را می بندم،سکوت می کنم و گوش هایم را به خواب می زنم، اما نمی شود بدی ها را دور کرد. وسوسه ها نزدیک می شوند و خیلی سریع تر از برق و لغزان تر از ماهی، در زیر پوست عابران رخنه می کنند؛ یکی منگ، دیگری هراسان و آن یکی از خود بی خود شده است. هرچه گناه، گناه، گناه را پشت در می گذارم، می آیم خانه زلال بی رنگ، زنده می کند دل و جانم را. شب که می شود پای حوض فیروزه دلتنگی هایم آرام آرام نشسته ام. آن حجمی که روی ترازو معنا پیدا می کند را فراموش کرده ام. به چیزهای نادیده بیرون از دنیای خاک فکر می کنم؛ بخشش، عدالت و خودداری. فکر می کنم به فردایی که دیگر نه یک اجبار، بلکه یک امتحان دوست داشتنی است که قبلاً کارنامه اش را با بیست پر کرده اند و حالا به خودم بستگی دارد که حفظشان کنم یا نه! امتحانی برای محک خوردن عیار گوهر وجود. دلم آرام است، هوایش ابری. حالا دنیا جای من است. در باغ های سبز همیشگی.

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 19صفحه 34