اندر فواید ناسزا معلم زندگی
به طریقۀ سینه به سینه از نسلی به نسل دیگر منتقل میشود.
همان بزرگترهایی که همان فحشها را یاد کودکانشان دادهاند
پس از مدتی پشت دست بچه میزنند که این عادت زشت
را ترک کند ولی بچه با فلفل زدن و داغ کردن پشت دست، از
چیزهایی که درونش نهادینه شده دست نمیکشد شاید این کارها
به صورت مقطعی جواب بدهد ولی وقتی بچّه، بززگ و مستقل
شد و تشکیل خانواده داد و دیگر ترس داغ و درفش و فلفل وجود
نداشت میرود و همان کارها را تکرار میکند.
«فحش» از لحاظ اجتماعی ضامن سلامت جامعه است. وقتی
دو نفر با ماشین تصادف میکنند، اگر پیاده شوند و با قفل فرمان
به جان هم بیفتند و شیشههای ماشین یکدیگر را خرد کنند و فکّ
یکدیگر را پیاده کنند بهتر است یا مثل آقاها در پشت فرمان
ماشین خود بنشینند و شستی شیشه بالابر ماشین را بزنند تا شیشه
پایین بیاید و هر چه فحش دارند به طرف مقابل پرتاب کنند؟!
در اینصورت نه شیشهای شکسته میشود، نه دست و پایی خرد
میشود و نه پای پلیس به میان کشیده میشود.
از نظر قضایی هم بهتر است، چون اگر دو نفر از قضا با یکدیگر درگیر
شوند اگر یک طرف ذعوا 2 ساعت و نیم فحش بدهد وتمام فک و فامیل طرف مقابل را یاد کند اما هیچ شاهدی در بین نباشد، هیچ
چیزی در دادگاه قابل اثبات نیست و محکومیت حاصل نمیشود
ولی اگرطرف مقابل از قضا یک مشت ناقابل در برابر همۀ آن
ناسزاها، حوالۀ فرد فحّاش بکند هم محکوم میشود، هم باید قصاص
شود و هم باید طول درمان بپردازد. از همه بدتر اینکه باید دیۀ دماغ
آن آدم بیتربیت را هم بدهد تا او دفعۀ بعد با دماغ بینی شده،
فحّاش محکوم خواهد شد ولی اگر انتظار دارید کسی بیاید و برایتان
شهادت بدهد واقعاً ساده لوح هستید.
همان طوری که صلۀ رحم موجب طول عمر میشود، فحّاشی و
ناسزاگویی هم موجب افزایش عشق و علاقۀ افراد به اقوام دور و
نزدیک و به ویژه فامیل پذری میشود. یعنی معمولاً دو طرف
دعوا از طرف مقابل الفاظی را در مورد اقوام خود میشنوند که
تازه یادشان میآید که فامیل دارند و حسّ فامیل دوستی
ناموس پرستیشان قلمبه میشود و احساسات نوع
دوستانۀشان جریحه دار میشود و به مقابله بر میخیزند.
یادتان باشد که فحش و ناسزا خیلی چیزهای خوب و
مفیدی هستند، مخصوصاً وقتی بیجا استفاده شوند.
ناسزا مانند هر پدیدۀ اجتماعی، اقتصادی، روانی و فرهنگی دیگر
یک حقیقت انکار ناپذیر است.
ناسزا بهترین کلمه برای بیان مفهوم فحش است و از همین جا
از فرهنگستان لغت مراتب تشکر خود را به جا میآوریم که زحمت
کشیدهاند و از این کلمۀ فرهنگی به جای کلمۀ بیفرهنگی
« فحش » استفاده کردهاند.
البته باید از همین جا به فرهنگستان تذکر بدهیم که وقتی
یک نفر با آمپر بالای... مشغول درگیری و یقه گیری با کسی
است هیچوقت به چیزهایی که سزا نیست فکر نمیکند و با خود
میاندیشد که هرچه به دهانش میآید سزاوار طرف مقابل است
و اصلاً هم ناسزا نیست.
ما برای سهولت در کار از همان کلمۀ قدیمی و نامأنوس
«فحش» استفاده میکنیم تا برای انتقال حس و مفهوم دچار
مشکل نشویم.
فحش در درون انسانها نهادینه شده است یعنی بچّهها از وقتی
زبان باز میکنند از اینگونه کلمات استفاده میکنند. بزرگترها
در هنگام استفادۀ کودکان از فحش میخندند و هِی میگویند:
«قربونش برم، که (...)!» و وقتی کودک از فحش استفادۀ کاملاً به
جایی میکند. بیشتر میخندند و ذوق میکنند.
از آنجایی که معمولاً کودکان ادب از بیادبان
میآموزند از همان ابتدا از این فحشها
یاد میگیرند. درواقع فحش، اولین
واژگان فرهنگی
ای است که
مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 135صفحه 16