گاو بیچاره بی زبان خواست به زبان بی زبانی بگوید که او یک گاو است
آن هم یک گاو امیل و و خانوادار.
مردک بیچاره دچار توهّم شد که شاید آنها راست
می گویند.
و بالاخره کاری که نباید می شد، شد. واوگاوش(بُرش ) را به دوسکه
فروخت.
بُز بودن یا نبودن
مسئله این است
بیا بریم بُز کوچولو
کمک
همۀ بدون شرفها ریختند سرش و مخش را مورد هدف قرار دادند، که تویک بُز داری و باید بُزت
را به دو سکه به ما بفروشی ای بُز فروش...
( اینجاس که شاعر می گه: ای مردک بُز فروش، بُز فروش، بُزه ارزون نفروش...)
آخرش نگفتی. .. بُزت چند...؟!
مرتیکۀ بُز، بُزت چند؟
ای بُز...
و کم کم این توهّم به واقعیت تبدیل شد.
بچهها، داره
خرمی شه!
درست حرف بزن
داره گول می خوره!
سلام...
موش کوچولو...
مگه کوری... بزکدومه؟.
چطوری
مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 135صفحه 19