مجله کودک 17 صفحه 10
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 17 صفحه 10

داستان­های یک­قل،دوقل قسمت دهم مامانیِ قلابی طاهره ایبد مامانی خیلی کار داشت.هی این محمد حسین هم اووَه، اووه می­کرد. بعدش هی مامانی،مامانی قلابی را پر از شیر می­کرد و می­گذاشت توی دهنمان. محمد حسین اسم شیشه پستانک را گذاشته بود مامانی قلابی. مامانی یک متکا گذاشت زیر سر مامانی قلابی من و یک متکا هم گذاشت زیر سر مامانی قلابی محمد حسین و ما را یک وری خواباند. بعد خودش رفت توی آشپزخانه. من مامانی قلابی را از توی دهنم انداختم بیرون و گفتم: «محمد حسین، مامانی این روزها خیلی تنبلی می­کنه­ها؛ امروز انگار مارو دوست نداره، همه­اش با این مامانی قلابی بهمون شیر می­ده.» محمد حسین می­ترسید که اگر حرف بزند، مامانی از توی دهنش بیفتد بیرون و او نتوانددوباره شیربخورد. فقط صدای قورت دادنش می­آمد. آن­قدر شکمو بود که کلی شیر از دهنش ریخته بود روی متکا و من فقط شیر مامانی را می­خواستم، حوصله­ام هم سر رفته بود. مامانی هم همه­اش توی آشپزخانه بود. اصلاً این آدم بزرگ­ها خیلی شکمو هستند، کلی غذا می­خورند، چیزهای عجیب و غریب هم می­خورند.کاشکی مثل ما نی­نی­ها شیر می­ریختند تو شیشه و می­خوردند،آن وقت

مجلات دوست کودکانمجله کودک 17صفحه 10