مجله کودک 58 صفحه 16
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 58 صفحه 16

از مجموعه داستانهای یونسکو از کشور استرالیا « قانون جاذبه» مترجم نازیلا راد دو پیرمرد درباره سردترین جایی که در عمرشان بوده­اند، با هم گفتگو می­کردند. یکی از آن دو گفت: «خب، سردترین جایی که بوده­ام، بلندیهای «مونارو»ست. ما یک روز صبح در آنجا سرگرم تعمیر یک آغُل بودیم. هوا فوق العاده سرد بود و مه غلیظی همه جا را فرا گرفته بود. کار را تمام کردیم و لبـۀ نـرده آغل نشستیم تا نفسی تازه کنیم. نمی­توانی باور کنی، اما واقعیت دارد. ناگهان مه بالا آمد و من و همکارم را از عقب به زمین انداخت.» دیگری گفت: «خب، حالا من برایت می­گویم که آن طرف بلندیهای «امِئو» چه اتفاقی افتاد. یک روز صبح داشتم یک گله گوسفند را در دامنۀ کوه می­بردم که ناگهان پای گوسفندی روی صخره­ای که یخ زده بود سُر خورد و به طرف پایین سقوط کرد و به پایین نگاه کردم، نمی­توانستم آنچه را که می­بینم باور کنم. آن گوسفند هرگز به زمین نرسید. ان قدر هوا سرد بود که حیوان وسط هوا همان طور یخ زد و منجمد ماند.» رفیقش حرف او را قطع کرد و گفت: «چاخان نکن. قانون جاذبه امکان چنین چیزی را نمی­دهد.» اولی جواب داد: «این حرفها چیه، قانون جاذبه هم یخ زده و منجمد شده بود !»

مجلات دوست کودکانمجله کودک 58صفحه 16