دو بُعد وجودی انسان
مرتبۀ دنیا و آخرت وجود انسان
می توان گفت که دنیا گاهی گفته می شود به نشئۀ نازلۀ وجود که دار تصرم و تغییر و مجاز است؛ و آخرت به رجوع از این نشئه به ملکوت و باطن خود که دار ثبوت و خلود و قرار است. و این نشئه از برای هر نفسی از نفوس و شخصی از اشخاص متحقق است. بالجمله، از برای هر موجودی مقام ظهور و مُلک و شهودی است، و آن مرتبۀ نازلۀ دنیاویۀ آن است؛ و مقام بطون و ملکوت و غیبی است، و آن نشئۀ صاعدۀ اخرویۀ آن است.(59)
* * *
کتاباخلاق: انسان شناسی در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 86
مقام مُلک انسان
بدان که مقام اوّل نفس و منزل اسفل آن، منزل «مُلک» و ظاهر و دنیای آن است، که اشعه و انوار غیبیۀ آن در این بدنِ محسوس و بنیۀ ظاهره تابیده و او را زندگانی عَرَضی بخشیده و تجییش جیوش در این بدن کرده؛ و میدان جنگ آن همین بدن است؛ و قوای ظاهرۀ آن، لشکر آن است که در اقالیم سبعۀ ملکیه، یعنی گوش و چشم و زبان و شکم و فرج و دست و پا، بسط پیدا کرده. و تمام این قوای منتشرۀ در این ممالک سبعه در تحت تصرف نفس است به مقام «وهم»، زیرا که وهم سلطانِ قوای ظاهره و باطنۀ نفس است. پس اگر وهم حکومت نمود در آنها به تصرف خود یا شیطان، این قوا جنودِ شیطان گردند و مملکت در تحت سلطنت شیطان واقع شود، و لشکر رحمان و جُنود عقل مضمحل گردند و شکست خورده رخت از نشئۀ ملک و دنیای انسان درکشند و هجرت نمایند، و مملکتْ خاص به شیطان گردد. و اگر وهم در تحت تصرف عقل و شرع در آنها تصرّف نماید و حرکات و سکنات آنها در تحت نظام عقل و شرع باشد، مملکتْ رحمانی و عقلانی شود و شیطان و جنودش از آن رخت بربندند و دامن درکشند.(60)
* * *
مقام ملکوت انسان
بدان که از برای نفس انسانی یک مملکت و مقام دیگر است که آن مملکت باطن و نشئۀ «ملکوت» اوست که جنود نفس در آنجا بیشتر و مهمتر از مملکت ظاهر است. و نزاع و جدال بین جنود رحمانی و شیطانی در آنجا عظیمتر و مغالبه در آن نشئه بیشتر و با اهمیتتر است. بلکه هر چه در مملکت ظاهر است از آنجا تنزل کرده و ظهور در «مُلک» نموده؛ و اگر هر یک از جنود رحمانی و شیطانی در آن مملکت
کتاباخلاق: انسان شناسی در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 87
غالب آیند، در این مملکت نیز غالب شوند.(61)
* * *
فاعلیت نفس نسبت به بدن
مراد ما از اینکه بدن معلول نفس است نه این است که نفس خودش آن را خلق نموده، بلکه مراد این است که فاعل مجردی که فاعل نفس است، نفس را ایجاد نموده، و همان فاعل نفس، بدن را هم ایجاد نموده، لیکن به واسطۀ نفس که نفس واسطۀ در فیض است، نه اینکه نفس مستقل در فیض باشد.
بلی در افعال دیگر از قبیل رفتن، دیدن، شنیدن و غیره، نفس، فاعل بالآله است و آلتش همان بدن است؛ چنانکه حضرات اشراقیین حتی هیولای اُولی را معلول عقل عاشر می دانند ولی فیض، بالاستقلال به آن نمی رسد، بلکه به توسط وسایطی از عقل عاشر به آن فیض می رسد.
و بالجمله: چون نفس از همین عالم طبیعت است و ماده حرکت جوهریه نموده و قابلیت ترقی دارد ـ به جهت اینکه قوه دارد ـ به آن جهت قوه ماده گفته می شود و همین شی ء به فعلیتی متبدل می شود که آن فعلیت صورت و نفس است، البته دو هویت در بین نیست، بلکه یک هویت است که همان هویت، بهویتها الذاتیة الفعلیه، نفس است و همان هویت به حیثیت قوه، بدن است و همان هویت، از حیث اینکه فعلیت آن ماده است، تعلق ذاتیه به آن ماده دارد که بدن باشد، در صورتی که تعلق ذاتیه از آنِ نفس است و ورای نفس چیز دیگری در بین نیست، بلکه همان هویة النفس بتمامها، هویت تعلقیه است.
کتاباخلاق: انسان شناسی در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 88 و بالجمله: به اعتبار اینکه همان شی ء، در آن قوه ای است که کمال می یابد، ماده و بدن است و به اعتبار اینکه فعلیت فعلی دارد، صورت و نفس است و همین که مادۀ شی ء است تتبدل و تصیر هی، پس صورت و نفس، متعلق به ماده وبدن است، ولی فعلاً به غیر از یک هویت و وجود در اینجا چیز دیگری نیست.
و در حقیقت چنانکه ذات باری تعالی به جهت حیثیتی که دارد ـ حیثیت انّه ینکشف عنده الاشیاء ـ عالم است، بدون اینکه جز یک هویت بسیطۀ من جمیع الجهات و صرف الوجود باشد و با این حال عناوین متعدد از قبیل عالم، حیّ، مرید، مدرک و غیر آن از او انتزاع می شود و در عین حال همه اش بدون شائبۀ مجاز، حقیقت است، بلکه حقیقة العلم و حقیقة الاراده و حقیقة الحیاة به طور صرف و صرافت و خلوص و بدون شائبۀ خلط و ترکیب است، همین طور نفس، همان چیزی است که از دار نشئۀ مظلمۀ طبیعت حرکت کرده، و به طرف عالم نور و نشئۀ تجرد می رود، و سرانجام به تجرد عقلانی و یا به تجرد برزخیه می رسد، و تبدل نشئه ای به نشئۀ اخری به عهدۀ حرکت جوهریه است و چون نفس مادامی که در طبیعت است و صورت ماده ای است که بدن می باشد در حرکت بوده، مدام از جهت طبیعی آن کم و به وجهۀ تجردیش اضافه می گردد، نه اینکه دو هویت متباین باشند؛ یک هویت تجردیه و یک هویت طبیعیه، بلکه یک هویت دارای حرکت است.(62)
* * *
کتاباخلاق: انسان شناسی در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 89