تحدید قوا در شرع
هدف شارع از تحدید قوا
قانونی کردن اعمال قوا
اگر انبیا دستور نکاح و تزویج داده اند، این دستور عین توجه دادن مردم به روحانیات و دعوت به عالم نور و کمال است، و همان مجلس عقدی که به دستور آنها منعقد می شود، دعوت به حق و کمال است؛ برای اینکه شهوت برای بشر ذاتی و لابد منه است و لذا بشر باید شهوت خود را اعمال نماید، ولی شهوت در وجود انسان به طور اطلاق است و در شهوتِ انسان نخوابیده است که چگونه شهوت خود را اسکات کند، و شهوت به نحو اطلاق، تقاضا دارد که شهوترانی نماید، ولی دعوت انبیا به تزویج و نکاح، در حقیقت شهوت را قانونی کردن و تحدید شهوت مطلقه است.
بلی، به کلی جلوی شهوت را گرفتن غلط است و ممکن نیست، چون هم قسر و هم انقطاع نسل است، پس باید آن را قانونی کرد. لذا
کتاباخلاق: انسان شناسی در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 194
ترغیب و تحریص به ازدواج با قوانین مقرّره، یعنی شهوت مطلقه را تحت قانون درآوردن.
حرص به مال و مال به دست آوردن، به طور اطلاق در ذات انسان است و در آن نوشته نشده که حرص انسانی برای طلب مال از چه راهی باشد، آنچه در ذات انسان است مال به دست آوردن و با آن اعاشه کردن است از هر راهی و با هرعملی باشد، این اطلاق را شرع تحدید نموده ودرحقیقت مال به دست آوردن علی الاطلاق را قانونی کرده است، و غیر قانونی را تحت قانون درآورده است.
بالجمله: شأن انبیا، همان توجه دادن و دعوت کردن مردم به حق است.
اما در عبادات، مستقیماً دعوت به حق و ارتقا دادن ارواح و مرتبط نمودن آنها به کمال مطلق است.
و در معاملات هم با تمام اقسامش از تناکح و تجارات و زراعات و صنایع و غیره، باز دعوت به حق است و اطلاق این شهوات و رغبات را تحدید نمودن است، و آنها در هیچ مورد دعوت به دنیا و شهوت و خوابیدن ندارند، منتها چون در نظام اتمّ و حکمت، باید اصل الشهوه و اصل الرغبه باشد وگرنه بقای نوع بشر ممکن نمی گردد، لذا شأن انبیا هم تحدید و قانونی کردن اینهاست. حتی اینکه از تزهّد از دنیا و رهبانیت منع می نمایند در عین حال که جلوگیری از رهبانیت و تزهّد است، خودش نوعی سوق دادن به زهد و جلوگیری از دنیا و توجه دادن به عالم نور است؛ زیرا قوۀ شهوت و حرص به دنیا که در کمون ذات انسانی است، اگر به طور کلی جلویش را بگیرند و خفه اش کنند، وقتی که حوصله اش تنگ شد و زور آورد، منفجر می شود و آن چنان منفجر می شود که عالم را خراب می کند؛ همان طور که انسان اگر یک قوۀ ناریه را در یک چیز مسدود من جمیع الجهات نگه دارد، اگر
کتاباخلاق: انسان شناسی در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 195
بتواند از یک منفذی بیرون رود، آتش فشانی نموده و آنچه که روی آن را گرفته است با ترکیدن از بین می برد. بنابراین چند روزی تزهّد از دنیا باعث می شود که انسان برای همیشه اهل دنیا شود و زهد از آخرت داشته باشد و به تجربه فراوان دیده شده آنها که در اول جوانی خود را گرفتار فشار نموده اند، بالاخره نتوانستند از عهده برآیند و نفس، افسار گسیخته شده و به طوری مطلق العنان گشته اند که از زیر بار دیانت به کلی خارج شده اند.
بالجمله: همۀ دعوت انبیا و مرسلین در هر حکم و تحریص و ترغیبی دعوت به حق و به کمال رساندنِ افراد انسانی است و توجه دادن آنان به عالم غیب و روحانیت است.(109)
* * *
تأثیر شرع در چگونگی حکومت قوا
به تدریج که از طبیعت بالاتر می رود، طبیعت را کنار زده و پرده های آن را می شکافد و اعتنا به جسمانیت نمی کند. و چون صفا می یابد، تعلق فطری کم می شود و در حقیقت مغزِ طبیعت است و هر قدر مغز رو به صفا می رود، قشر، نازک می شود و جوهر مغزی قوّت می گیرد. و لذا از آن طرف که ترقی در قوه زیاد می شود، توجه به عالم غیب نسبت به توجه فطری و جبلّی بیشتر می گردد. فلذا نفس، آلاتی را که در جهت تقویت جسمانیت و طبیعت است، کمتر استعمال می کند و آلات به تدریج ضعیف می شود وجسم هم ضعیف می شود، تا آنجا که کم کم می بینی قوا تعطیل می گردد؛ سامعه ثقل پیدا می کند، باصره ضعیف و کم نور می گردد و هرچه اینها از این طرف ضعیف می شوند، از آن طرف قوۀ عقلانی زیاد می گردد.
اگر به میزان شرع رفتار کرده و عملش طبق آن باشد، قوۀ عقلیه در
کتاباخلاق: انسان شناسی در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 196 تجرد زیاد می گردد. و اگر به میزان شرع رفتار نکرده، قوۀ واهمه زیادتر می گردد و به طرف شیطان الکلّ که وهم الکلّ است نزدیک می شود.
از این رو می بینی شخصی که شرور است، نفسش مادامی که جوان است، چون آلات قوای شیطنت جوان است با غضب و شهوت و زور و زدن و کشتن و تعدیات همراه است. و وقتی آلت غضب که آلت زدن و حمله است به تدریج سست شده وآلت شهوت ضعیف می گردد ومی بیند از این راهها دیگر نمی شود آن شیطنت و قوۀ وهمیه کار کند، همین قوه به آن طرفی می رود که ممکن است با آن قوه اظهار شیطنت بشود؛ نفس که از اینها توجهش را کم کرد، لابد توجه به آنچه که ممکن است، زیاد می شود. و می بینی قوۀ واهمه قوی می گردد و لذا می بینی که شیخ، حریص شده و حب ریاستش زیادتر گشته و تمام آن توجهات و عنایات که بر همۀ قوای شیطنت پخش شده بود، در این قوه که اکنون با آن می تواند کار کند جمع می شود، و تا می بیند در بدن قوۀ حمله و قوۀ شهوت رانی نیست، حب مال و حب ریاستش زیادتر می شود، تا بالاخره قوۀ واهمه بزرگ تر می شود و به شیطان الکلّ که وهم الکلّ است نزدیک می گردد. چنانکه از آن طرف اگر آدمی شد که عقلش بیشتر بوده و کسب رضای الهی می کرده، قوه عاقله اش بیشتر می شود و توجه نفس به آن طرف می شود، این هم به عقل الکل و ملک و جبرئیل نزدیک تر می شود.(110)
* * *
کتاباخلاق: انسان شناسی در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 197