اسدالله تجریشی
انجمنهای ایالتی و ولایتی
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

نوع ماده: کتاب فارسی

پدیدآورنده : مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س) - گروه تاریخ (تدوینگر)

محل نشر : تهران

زمان (شمسی) : 1387

زبان اثر : فارسی

انجمنهای ایالتی و ولایتی

‏رژیم شاه مدتها بود که تصمیم داشت کشور را از اسلا میت خارج کند و‏‎ ‎‏به قول خودش آن قید مسلمانی را از قوانین دست و پاگیر بردارد.‏

‏مـتـرصـد چنیـن فـرصتـی بـود، ولـی قدرت روحانیت که در‏‎ ‎‏آیت الله بروجردی‏‏ متمرکز شده بود، مانع از این کار شده بود.‏

‏وقتی آیت الله بروجردی‏‏ از دنیا رفت، آن قدرت متمرکز از بین رفت‏‎ ‎‏و مرجعیت از حالت فردی ایشان خارج شد و رژیم احساس کرد که‏‎ ‎‏آیت الله بروجردی که از دنیا برود می تواند نقشه های شومش را در‏‎ ‎‏مملکت پیاده کند، اما آن تجمعات و تظاهرات مردم و آن تشییع جنازه‏‎ ‎‏باشکوه و باعظمتی که انجام شد، رژیم دید محاسباتش غلط از آب‏‎ ‎‏درآمده و مردم هنوز به روحانیت گرایش دارند. اما رژیم برای اینکه‏‎ ‎‏آزمایشی کرده باشد، مسئله انجمنهای ایالتی و ولایتی را مطرح کرد که‏‎ ‎‏در آن چند قانون بود؛ من جمله این که کسانی که برای مجلس انتخاب‏‎ ‎‏می شوند، لازم نیست به قرآن سوگند یاد کنند، بلکه هر کتاب آسمانی‏‎ ‎

کتابخاطرات اسدالله تجریشیصفحه 38

‏می تواند به جای قرآن قرار گیرد‏‎[1]‎‏.‏

‏اولین اعتراضها در قم صورت گرفت و مراجع به تکاپو افتادند و‏‎ ‎‏روی این قضیه بحث کرده و تصمیم گرفتند جلوی این قانون بایستند.‏‎ ‎‏محرک اصلی این حرکت امام خمینی بود که نامهای برای شاه با عنوان‏‎ ‎‏«خطاب به اعلیحضرت» نوشت‏‎[2]‎‏ و چهار امضاء آقایان شریعتمداری،‏‎ ‎

کتابخاطرات اسدالله تجریشیصفحه 39

‏میلانی‏‏، نجفی مرعشی‏‏ و خود امام محتوای نامه را تأیید کرد. رژیم یک‏‎ ‎‏مقدار درصدد برآمد که جواب دهد، ولی نتوانست و از ترس رو در رویی‏‎ ‎‏با علما و مراجع، عقب نشینی کرد و قانون به صورت معوق باقی ماند.‏

 

کتابخاطرات اسدالله تجریشیصفحه 40

  • . دولت اسدالله علم، لایحه ا ی در مورد «انجمن های ایالتی و ولایتی» به تصویب رساند که در آن، قید «اسلام» را از شرایط انتخاب کنندگان و انتخاب شوندگان برداشته و به جای سوگند به «قرآن مجید» سوگند به «کتاب آسمانی» آورده بودند تا راه برای نفوذ عناصر بهایی و عوامل اسرائیل هموار گردد.
  • . این تلگراف از جانب حضرت امام در مورخ 15 آبان 1341 شمسی در اعتراض به عملکرد اسدالله علم ( نخست وزیر وقت ) به محمد رضا پهلوی فرستاده شد که در بخشهایی از این تلگراف آمده است:... مع الاسف با آنکه به آقای اسدالله علم  در این بدعتی که میخواهد در اسلام بگذارد تنبه دادم و مفاسدش را گوشزد کردم، ایشان نه به امر خداوند قاهر گردن نهادند و نه به قانون اساسی و قانون مجلس اعتنا نمودند، و نه امر ملوکانه را اطاعت کردند و نه به نصیحت علمای اسلام توجه نمودند؛ و نه به خواست ملت مسلمان - که طومارها و تلگرافات و مکاتیب بسیار آنها از اقطار کشور نزد اینجانب و علمای قم و تهران  موجود است- وقعی گذاشتند و نه به اجتماعات انبوه قم و تهران و سایر شهرستانها و ارشاد مفید خطبای اسلام احترامی قائل شدند...اینجانب، به حکم خیرخواهی برای ملت اسلام، اعلیحضرت را متوجه می کنم به اینکه اطمینان نفرمایید به عناصری که با چاپلوسی و اظهار چاکری و خانه زادی می خواهند تمام کارهای خلا ف دین و قانون را کرده و به اعلی حضرت نسبت دهند و قانون اساسی را که ضامن اساسی ملیت و سلطنت است، با تصویب نامه های خائنانه و غلط از اعتبار بیندازند تا نقشه های شوم دشمنان اسلام و ملت را عملی کنند. انتظار ملت مسلمان آن است که با امر اکید، آقای علم را ملزم فرمایید از قانون اسلا م و قانون اساسی تبعیت کند و از جسارتی که به ساحت مقدس قرآن کریم نموده استغفار نماید. والّا ناگزیرم در نامهِ سرگشاده به اعلیحضرت، مطالب دیگری را تذکر دهم. از خداوند تعالی استقلا ل ممالک اسلامی و حفظ آنها را از آشوب و انقلاب مسئلت می نمایم.روح الله الموسوی الخمینی(صحیفه امام، ج 1، ص 88 و 89 )