خیمه حسین کجا برپاست – سرمقاله
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

نوع ماده: مقاله

پدیدآورنده : انصاری، حمید

زمان (شمسی) : 1374

زبان اثر : فارسی

خیمه حسین کجا برپاست – سرمقاله

 

□ حسین زیباترین نامی است که در شناسنامۀ بشر نوشته‌‌‌ اند

‏در پهندشت آفرینش انسان، سه پردۀ نمایش جاودانه از اسرار خلقت تصویر‏‎ ‎‏کرده‌‌‌ اند:‏

‏- عصیانِ آدم در بهشت و هبوط او به طبیعت خاکی؛ که آغاز کارزار همارۀ تاریخیِ‏‎ ‎‏هابیل و قابیل است. ‏

‏- بعثت انسان و ختم رسالت؛ که مدرسۀ معراج دوبارۀ آدمی است. ‏

‏- و «عاشورا»؛ که صحنه نمایشِ فراگیر و فشردۀ تمامیت کارزارِ خوبی و بدی‏‎ ‎‏است. عاشورا عرصۀ اثبات ظفرمندی انسانِ خداگونه بر سپاه ابلیس است؛ پرده‌‌‌ ای است‏‎ ‎‏که در آن عینیت عروج، و حقیقت معراج را تصویر کرده‌‌‌ اند.‏

‏و «حسین» روح زیبای خداگونگی انسان است؛ ثارالله است. ‏

‏آل عصمت هرگز بی‌‌‌ دلیل، حسین را وارث آدم، وارث نوح و ابراهیم و موسی،‏‎ ‎‏وارث عیسی و محمد، لقب نداده‌‌‌ اند. ‏

‏«حسین» زیباترین نامی است که در شناسنامۀ بشر نوشته‌‌‌ اند.‏

‏«حسین» تفسیرِ بعثت، ترجمانِ نبوت و معنای امامت است. ‏

‏سینۀ «حسین» جلوه‌‌‌ گاه نور هدایتِ نبی؛ و شمشیرش ذوالفقارِِ عدالتِ علی است. ‏


‏این مرام و منطق حسین است، که آزادگی را تفسیر می‌‌‌ کند. و آن فریادی که از‏‎ ‎‏زبان او، هر دَم در گوش زمانه می‌‌‌ پیچد، ندای همۀ مظلومان تاریخ است. ‏

‏اگر «حسین» نمی‌‌‌ بود، در دوراهیهای دائمیِ انتخاب انسان ـ که در سرنوشت بشر‏‎ ‎‏تقدیر کرده‌‌‌ اند ـ چه کسی قافله‌‌‌ های گمشده را هدایت می‏‎‌‌‌ ‎‏کرد؟ ‏

‏□ از آن روز که «خون خدا» در اوج بیدادِ عصر ستم در صحرای گرم و عطشناک‏‎ ‎‏نینوا بر زمین ریخته شد، «عاشورا» دیگر «دهم» نیست؛ آغاز و انجام است. زمان نیست؛بستر زمانه است، فرهنگ است، اصالت است. «عاشورا» تداوم رسالت انسان در پهنۀ‏‎ ‎‏خلقت است. و مدینۀ فرهنگ و تمدّنِ خدائیِ عاشورا را شهری است مقدس به نام«کربلا». و سرتاسر زمین خدا کربلاست. ‏

‏□ هان ای حسینیان، خیمه‌‌‌ های عشق و عزا برپا دارید و نغمه‌‌‌ های شورِ شهادت‏‎ ‎‏سر دهید و بر سنجِ آگاهی و طبلِ رحیل بکوبید که «محرّم»، آغاز هجرت انسان، بهارِ‏‎ ‎‏اصحاب شهادت و فصل لاله‌‌‌ های سرخ و شقایقهای گلگون، و زمان معراج «وارث آدم»‏‎ ‎‎ ‎‏از راه رسیده است. ‏

‏از آن روزِ واقعه، هر کس و هر قافله‌‌‌ ای که ره می‌‌‌ سپارد، بی‌‌‌ گمان در دوراهی‏‎ ‎‏انتخاب، کاروان حسین را خواهد دید. پیوستن به این قافلۀ نور را آدابی است که بی‌تشرّف‏‎ ‎

‏به آن، اجازۀ ورود نمی‌‌‌ دهند. به حریم کاروان که رسیدی باید احرام شهادت بربندی و چون‏‎ ‎‏ندایِ رسا، امّا حزین و غریبانۀ «هل من ناصر» شنیدی باید لبیکِ اجابت گویی؛ و اصحاب‏‎ ‎‏این کاروان را پیمان‌نامه‌‌‌ ای است به رنگ خون، و به زیبائی وسعت ایمان به نام«شهادت»؛ امضا که کردی، بیرقِ سبزِ علمدار کربلا را بر سر خویش خواهی دید، و این‏‎ ‎‏عطر بهشت است که به مشام تو می‌‌‌ رسد؛ ‏

‏راه حسین کوتاه‌‌‌ ترین راه بهشت است. ‏

‏□ خونِ جاریِ عاشورا تا ابدیت در رگ و ریشۀ آزادگی جاری است. غیرتمندی‏‎ ‎‏نیست که ماجرای آن محشر عظمی را بشنود و به احرار جهان نپیوندد. کدام آزاده‌‌‌ ای است‏‎ ‎‏که وامدار قیام حسین و قیامتی که هفتاد و دو تن در آن روز واقعه برپا کردند، نباشد؟ و‏‎ ‎‏کدامین چشم است که مرثیۀ مصیبت آل ثارالله را بشنود و خونابۀ غمِ مظلومیت و غربتِ‏‎ ‎‏انسان را از دیدگان فرو نریزد؟‏

‏گریه بر حسین، الفبایِ آداب بیداری، و علامتی است که میلِ به طهارت روح را‏‎ ‎‏گواهی می‌‌‌ دهد و این آغاز کار است. باید حسینی شد. ‏

‏هرجا که قیامی برپا است تا معروفی اقامه شود، «حسین» آنجاست؛ و هر که بر‏‎ ‎‏منکر و ستم نخروشد به کاروان حسین پشت کرده است. «حسین» میزانِ سنجش صداقت‏‎ ‎‏آدمی است، قبول ولایت حسین، برات آزادی انسان از جهنم پلیدیهاست. ‏

‏□ و در این عصر و زمانه، اگر کسی از خیمۀ حسین سراغ گرفت و دلش هوای‏‎ ‎‏کوی او داشت، اردوگاه اصحاب خمینی را نشانش دهید که بیرق سرخ عاشورا آنجا در‏‎ ‎‏ اهتزاز است. کدام قامت افراشته‌‌‌ ای را به استواری قیام خمینی در اقامۀ معروف و نهی از‏‎ ‎‏منکر سراغ دارید؟ «خمینی» زادۀ فرهنگ عاشوراست. خمینی احیاگر ارزشهای عاشورائی‏‎ ‎‏حسین است. ‏

‏در عرصه پیکار نابرابر، آخرین درس مکتب حسین: حقیقتِ «پیروزی خون بر‏‎ ‎‏شمشیر» است و سرچشمۀ نهضت خمینی از همین حقیقت، جوشان و جاری است. ‏

‏این زمانه را، مکتب خمینی است که آداب «حسینی شدن» می‌‌‌ آموزد و راه‏‎ ‎‏و رسمش چگونه «حسینی ماندن» را. شهیدان انقلاب، فارغ‌التحصیلانِ ممتاز همین‏‎ ‎‏مکتبند. و بسیجِ خمینی، دانشگاهی است که اگر از سر آگاهی و مؤمنانه وارد آن شوی درقافلۀ سالار شهیدان ثبت نام کرده‌‌‌ ای، و مبارک باد بر تو این ظفرمندی. ...هان ای حسینیان، خیمه‌‌‌ های عشق و ایمان برپا دارید و بر سنج آگاهی، و طبلِرحیل بکوبید که محرّم، آغاز هجرت انسان از راه رسیده است ‏

‏... ‏‎ ‎

‏□ والسّلام ـ حمید انصاری  ‏