مجله نوجوان 39 صفحه 13

محاکمه ماده گاو! اما داستان دیگر مربوط به محاکمه یک ماده گاو است. قضیه از این قرار بود که این گاو ، پسر کوچکی را که زیر درخت سیب خوابیده بود با لگدهای خود و با قساوت تمام کشته بود و با شکایت پدر و مادر وی سر از دادگاه درآورده بود. دادگاه به طور غیابی حکم مرگ گاو را صادر کرد و ماموران به خانه وی یعنی طویله وی رفتند و گاو بیچاره را یک راست به محل اعدام برده و او را پخ پخ کردند یعنی سر بریدند! خوک کافر! در 1349 در "مون تین" خوکی به حکم ارتداد و توهین به مقدسات روانه دادگاه شد. قضیه از این قرار بود که این خوک به اتهام خوردن یک شیرینی مقدس که خوردن آن برای انسانهای معمولی و حیوانات ، ممنوع بود به دادگاه کشانده شد. خوک از همه جا بی خبر به اتهام توهین به مقدسات به مرگ محکوم و در آتش سوزانده شد. کشیشها ، جادوگران و زالوها اما در 1451 ، زالوها در شهر "لوران" سوئیس به سرنوشت بدی محکوم شدند. قضیه از این قرار بود که در این سال مردم شهر از هجوم دسته زالوها به خانه های خود به مسئولین قضایی شهر شکایت کردند. در آن شهر ، زالوهای خونخوار با حمله به مردم بی دفاع به خوردن خون آنها مشغول می شدند و به جیغ و دادهای مردم اعتنایی نمی کردند. مسئولین قضایی که کاری از دستشان بر نمی آمد به کشیشها و جادوگران متوسل شدند ، معلوم نشد کشیشها چه دعایی خواندند و جادوگران چه جادویی کردند که ظرف مدت چند روز زالوها شروع به لاغر شدن کردند و مردند! محاکمه بید! در 1450 ، در شهر "اوویدو" اسپانیا ، یک بید به اتهام صدمه زدن به یک قالیچه ارزنده مجرم شناخته شد. این بید با خوردن قسمتی از این قالیچه نفیس به یک اثر گرانقیمت آسیب رسانده بود و به دادگاه آورده شده بود. دادگاه نیز بید را محکوم به مرگ کرده و بید در حضور بقیه سرش از بدنش جدا شد! زنبورهای مهاجر! اما محاکمه آخر مربوط به زنبورها است. زنبورهایی که با حمله به یک مرد بیچاره در شهر «سویوو» فرانسه و در سال 1543 وی را با سر و صورتی باد کرده روانه بیمارستان ساختند. دادگاه نیز حکم اخراج این زنبورها را صادر کرده و قرار شد کندوهای این زنبورها به خارج از شهر انتقال یابد. اما موقع صدور حکم اتفاق جالبی افتاد و آن حمله گروهی از زنبورها به این دادگاه بود که فرصت را مغتنم شمرده و از پنجره باز دادگاه وارد آن شدند. افراد حاضر در دادگاه با نیش زنبورهای مهاجم به خارج از دادگاه فرار کرده و دادگاه به نتیجه نرسید. معلوم نبود که چه کسی این زنبورها را روانه سالن دادگاه کرده است اما این عمل نتیجه داد و آن صرفنظر کردن شاکی پرونده (مرد مضروب و سر و صورت ورم کرده) از شکایت خود و تشکیل نشدن دادگاه مجدد بود! نتیجه گیری این داستانها را خواندید ، آیا فکر می کنید غیرواقعی است؟ نه ، اینطور نیست و همه این جریانات در تاریخ ثبت شده و کاملا واقعی است ، مواظب خودتان باشید! منبع حوادث مشهور تاریخ - ترجمه و تالیف : سیروس گنجوی نوجوانان دوست