مجله نوجوان 39 صفحه 23
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : سپیده اسلامی

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء، محسن وطنی

موضوع : نوجوان

مجله نوجوان 39 صفحه 23

سوژه طلایی اسم «نان» از کجا آمد؟ روزی ، روزگاری در زمانهای قدیم ، پسرکی که ناپلئون نام داشت ، بر اثر حواس پرتی پایش را روی گندمهایی گذاشت که ننه اش آن را برای نهار وسط اتاق گذاشته بود. گندمها کاملا له شد. ناپلئون که حسابی دستپاچه شده بود ، موقع جمع کردن گندمهای له شده ظرف آب را نیز روی زمین دمر کرد. آب که با گندمهای له شده قاطی شد ، یک ماده کشدار درست شد که ناپلئون برای اینکه ننه ازخرابکاریهاش باخبر نشود آن را توی تنور انداخت. فردا دید این ماده عجب چیز خوشمزه ای شده است! آن را خورد و دل درد کرد و کارش به دوا و طبیب کشید. ناپلئون حالش خوب شد اما هیچ وقت به پدرش که اورمنگول نام داشت ، نگفت که چی خورده است که به این حال افتاده است ، تا اینکه 20 سال بعد زبان به اعتراف باز کرد و ماجرا را برای اورمنگول تعریف کرد. اورمنگول به او گفت : «پسرم ، به نظرم نمی آید که باعث بیماری تو آن ماده باشد. من گمان می کنم علت بیماری تو این بود که گندمهای له شده به پای تو مالیده شده بود. آخه تاجایی که من یادم می آد ، تو هیچ وقت پاهاتو نمی شستی ...». بعد از جایش بلند شد تا یک بار دیگر آن ماده عجیب را خلق کند. گندمها را آرد کرد و آب روی آن ریخت و در تنور گذاشت و بعد از آن خورد و مریض نشد. ناپلئون جرات نداشت که برای یک بار دیگر این ماده را بچشد ، اما ننه دلش می خواست که مزه این خوراکی را امتحان کند و همین کار را هم کرد و برای او هم هیچ اتفاقی نیفتاد. چون ناپلئون ، اورمنگول و ننه اولین کسانی بودند که این خوراکی را خورده بودند ، از کنار هم گذاشتن حرف اول این سه اسم ، کلمه نان اختراع شد. ناپلئون هم قول داد که از این به بعد پاهایش را قبل از پختن نان بشورد اما چیزی که هیچ وقت معلوم نشد این بود که این خانواده که تا قبل از آن پختن نان را بلند نبودند و گندمها را خام خام می خوردند؛ برای چی در خانه خودشان تنور داشتند. مسعود اختری ضرب المثلهای نمکی ایرانی ها ، نان را برکت خدا می نامند ؛ چرا که نماد تمامی نعمتهایی است که خداوند به انسان داده است. نان غذای اصلی آدمهاست و مسلمانها حرمت زیادی برای نان قائل هستند. آنها اگر تکه نانی را در سر راه مردم ببینند ، آن را برمی دارند ، می بوسند و در جای دیگری می گذارند که زیرپا نرود. در فرهنگ ما ضرب المثلهای زیادی هم برای نان وجود دارد که چند تا از آن ها را می خوانیم : ô نان به نرخ روز خوردن : کنایه از آدمهای بی انصاف و خودخواه است. آدمهایی که در معاملات ، اهل گذشت نیستند و فرصت طلبی صفت اصلی آنهاست. ô نانش در روغن است : وضع مالی اش خوب است. ثروتش فراوان است. ô نخوردیم نان گندم ، دیدیم دست مردم : به این معناست که از موضوع موردبحث خیلی هم بی اطلاع نیستیم. اگر خودمان تجربه نکرده ایم از تجربیات دیگران آگاهیم.

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 39صفحه 23