مجله نوجوان 42 صفحه 13

آن به بعد روی حرف سین، سوت میزدم و وقتی کسی از پست سر، صدایم میکرد، پشت چشمهایم را نازک میکردم! فکر میکنید ماجرا به همین جا ختم میشد؟ نه بابا، دلتان خوش است! دوستهایم دلشان برای این عاشق افسرده میسوخت و هی میپرسیدند، آخر تو عاشق چی خانم ادبیات شدی؟ حالا گلدونه باید به این سؤال مهم پاسخ بدهد و خب معلوم است که نمیتوانست، چون خانم ادبیات هم مصل همه آدمها پر از خوبی و بدی بود، بعلاوه گلدونه اصلا او را نمی شناخت، ولی اگر گلدونه باور می کرد خانم ادبیات هم مثل آدمهای دیگر است یا اینکه شناختن آدمها کار سختی است که نمی شد. بنابراین گلدونه توی هچل دوم افتاد و چون می خواست به دیگران دروغ بگوید، مجبور شد اول به خودش دروغ بگوید و به خود بیچارهاش بباوراند که خانم ادبیات را می شناسد و او بی نظیر است و تک است و ... ای داد بیداد. تخیل گلدونه مثل تراکتور کار میکرد و راست و دروغهایی را به معشوقش نسبت می داد، کم کم خانم ادبیات در ذهن گلدونه از مادرش هم عزیزتر شده بود، درسهای گلدونه افت شدیدی کرد، خانم مدیر و نظام و خود خانم ادبیات به ماجرا بو بردند، دوست ها یگلدونه بلا نسبت از دست، خل بازیهای او خسته شدند و دورش را خالی کردند و توی خانه، یک جنگ اعصاب حسابی راه افتاد، گلدونه هم حالا فقط حسودی میکرد، او نمیخواست باور کند که هیچی، هیچی در میان نیست ولی ته دلش میدانست که موقعیتش خیلی آسیبپذیر است و خودش هم اصلا هم سنگ دوستی با خانم ادبیات نیست. برای همین گلدونه آنقدر حسودیهای خنده دار کرد که همه را از خودش تاراند. اگر کسی سر کلاس، یک سؤال از خانم ادبیات می پرسید، گلدونه فکر می کرد، یکی دیگر هم عاشق خانم شده، اگر کسی اسم خانم ادبیات را میآورد، گلدونه باهاش دشمن میشد، خلاصه چه دردسرتان بدهم، گلدونه 6-7 ماهی خودش را عذاب داد بعد از 6-7 ماه خانم جوان ادبیات ازدواج کرد و گلدونه که نه شماره تلفنی و نه آدرسی از او داشت، عین سه ماه تابستان را عزا گرفت و اشک ریخت ... تا از سرش افتاد. سالها بعد ،گلدونه نتوانست در رشته مورد علاقهاش قبول بشود، چون پایه یکی از سالهایش خیلی خیلی ضعیف بود. گلدونه، سالها بعد در مدرسهای درس میداد او متوجه شد،که مشکل او برای خیلی از بچهها تکرار میشود؛ بچهها که فکر میکنند عاشق دوستهای همکلاسیشان شدهاند یا بچههایی که فکر میکنند عاشق معلمهایشان شدهاند بعضی از آنها تاوانی کمتر از گلدونه پرداختند و بعضیها تاوانی بیشتر، ولی گلدونه عادت داشت که آنها را به گوشهای صدا بزند و بگوید، سلام، میخواهی چند دقیقهای مثل دو تا دوست با هم حرف بزنیم؟ و سعی میکرد از آنها بخواهد که چشمهایشان را روی واقعیتها نبندند چون فقط خدا میداند که چقدر ضرر خواهند کرد. گلدونه! فرم اشتراک ..... فرم اشتراک مجله دوست نوجوانان برای جهان و حومه! بهای اشتراک تا پایان سال 1384- هر ماه 4 شماره - هر شماره 2750 ریال مبلغ اشتراک را به حساب شماره 5252 بانک صادرات میدان انقلاب کد 76 به نام مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام (ره) واریز کنید (قابل پرداخت در کلیه شعب بانک صادرات بانکی به نشانی ) تهران - خیابان انقلاب - چهار اره حافظ پلاک 962 امور مشترکان مجله دوست ارسال فرمایید قابل توجه متقاضیان خارج از کشور بهای یک شماره هفتگی دوست خاورمیانه (کشورهای همجوار) 10000 ریال اروپا، افریقا ، ژاپن 11000 ریال امریکا، کانادا، استرالیا 12500 ریال بستگان هر یک از افراد ساکن در خارج از کشور که در ایران سکونت دارند، میتوانند مبلغ فوق را به حساب اعلام شده واریز نمایند و سپس نشانی فرد خارج از کشور را به امور مشترکان مجله دوست ارسال نمایید. هر ماه به قید قرعه به یکی از مشترکین نیم سکه بهار آزادی اهدا میشود. نام نام خانوادگی تاریخ تولد تحصیلات نشانی کدپستی تلفن شروع اشتراک از شماره تا شماره امضاء