مجله نوجوان 42 صفحه 26

انیمیشن سفید برفی و هفت کوتوله مرجان خوارزمی "سفید برفی و هفت کوتوله" یکی از مهمترین انیمیشنهای تاریخ سینما است این فیلم 83 دقیقهای در سال 1973 یعنی 32 سال قبل ساخته شده است این فیلم بر اساس یکی از قصههای معروف پریان ساخته شده است. این فیلم بر اساس یکی از قصههای معروف پریان ساخته شده است. قصه از این قرار است، ملکه بدجنس آرزو دارد که زیباترین زن دنیا باشد، او آینه اسرارآمیزی دارد که قادر است با او حرف بزند. آینه به ملکه میگوید که از او زیباتر هم وجود دارد، دختری یتیم به نام سفید برفی. ملکه مردی را مأمور کشتن سفید برفی میکند ولی مرد نمیتواند مأموریتش را انجام دهد، او به سفید برفی میگوید تا جایی که میتواند از قلمرو ملکه دور شود. سفید برفی فرار میکند و به کلبه کوتولهها میرسد، هفت کوتوله بامزه که روزها در معدن کار میکنند و شبها به کلبهشان برمیگردند و سفید برفی در خانه آنها میماند ولی ملکه که از زنده بودن او باخبر میشود،سیبی زهراگین را به خوردش میدهد و .. بقیهاش را خودتان بینید! تدسیرز یکی از انیماتورهای قصه سفید برفی و هفت کوتوله، یک یاز مهمترین انیمیشنهای تاریخ سینما است. یکی از دلایل این اهمیت آن است که سفید برفی، اولین انیمیشن بلند سینمایی است که در کمپانی دیزنی تولید شد و والت دیزنی برای تولید آن از بهترین طراحان و انیماتورهایش استفاده کرد. انیمیشنهای بلند، تفاوتهای کلی با انیمیشنهای کوتاه دارند، شوخیهای فراوان و تعقیب و گریزهای رایج انیمیشنهای کوتاه، قادر نیستند مخاطب را برای مدت طولانی روی صندلی سینما نگهدارند، بنابراین وجود یک قصه جذاب را کاملا درگیر کند، برای ساختن انیمیشنهای بلند ضروریاند. از سوی دیگر، اصلیترین مکان نمایش یک انیمیشن بلند، روی پرده سینما است و همانطور که میدانید کمتر بچهای در دنیا به تنهایی به سینما میرود. حالا فیلم باید جوری ساخته شود که نه بچه چرت بزند و نه پدر و مادرش! این کار مستلزم تلفیق ویژگیهای جذاب برای کودکان و بزرگسالان، در یک انیمیشن بلند سینمایی است. دنیای پر از فانتزی و تخیل انیمیشن، بر پرده سینما تأثیری شگرف بر مخاطب میگذارد، آن هم مخاطب سال 1937، تا حدی که وقتی ملکه بدجنس در فیلم سفید برفی بچهها را حسابی میترساند، آنها هم لطف میکنند و از ترس صندلیهای سینما را حسابیتر، خیس میکنند! در زمان ساخته شدن سفید برفی و هفت کوتوله، سیستمهای رایج رایانه، در دنیای امروز انیمیشن وجود نداشته. در آن روزها از روشی به نام روش طلقی ، برای متحرک سازی شخصیتها استفاده میشده، در این روش پس زمینهها روی طلقهای جداگانهای نقشای میشدند هر یک از شخصیتها هم به تنهایی روی یک ورقه طلق نقاشی شده و متحرکسازی میشد. به طور معمول برای متحرکسازی یک شخصیت به مدت یک ثانیه، روی پس زمینه سفید، دوازده طلق نقاشی میشدند، حالا خودتان حساب کنید که ساختن یک انیمیشن 83 دقیقهای با پسزمینههای متنوع و متحرک و یک عالمه شخصیت مثل سفید برفی هفت کوتوله، آینه، ملکه و حیوانات جنگل، از چند طلق استفاده شده است! با این حال کار نهایی عالی از آب درآمده، سفید برفی جزو اولین انیمیشنهایی است که حرکات لب شخصیتها با واژههایی که میگویند متناسب است ، متحرک سازی بینقص به نظر میرسد و حیوانات جنگل به عنوان بهترین دوستهای سفید برفی بهترین شوخیهای فیلم را شکل میدهند. کوتولهها هم هر کدام شخصیتهای ویژهای دارند و جالب اینجاست که اسم آنها با شخصیتشان متناسب است؛ مثلا آقای عصبانی، آقای عطسهای، کوچولو و ... یکی دیگر از ویژگیهای مثبت فیلم، تأثیر غیرمستقیم تربیتی آن است. تقریبا همه بچهها تا آخر فیلم از هر چی حسودی کردن و آدم حسود است، بیزار میشوند، ولی هیچ جای فیلم، مستقیما درباره بدی حسودی شعار نداد و نصیحت نکرده است، چون بچههای همه جای دنیا و حتی بچههای سال 1973 هم دلخوشی از نصیحت شنیدن ندارند! رنگها و ترکیب بندیها هم به بهترین شکل در این فیلم دیده میشوند، گویی آقای دیزنی میخواسته، در این اولین تجربه بلندش چنان سنگ تمامی بگذارد که تا سالهای سال مردمان با شوق و ذوق به دیدن کارهای استودیوایاش بیایند، از دیگر نقاط قوت فیلم می توان به صداها و موسیقیها اشاره کرد؛ یکی از بهترین صحنههای فیلم جایی است که پرنده کوچک با سفید برفی، مسابقه آواز میدهد و متأسفانه کم میآورد و میترکد! سفید برفی و هفت کوتوله ،هنوز هم یکی از بهترن انیمیشنهای دنیاست که پیدا کردنش اصلا سخت نیست، پیشنهاد میکنم که حتما حتما حتما آن را ببینید! همین!