مجله نوجوان 95 صفحه 13
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : سپیده اسلامی

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء، محسن وطنی

موضوع : نوجوان

مجله نوجوان 95 صفحه 13

کند ولی ما جلوی شما گفتیم که غریبه نیستید ولی می دانید این آقای مدیر ما تا چه اندازه ناقلا و باهوش هستند که الهی خدا نکشتشان . اصلاٌ والدین به جای اینکه پول بدهند ، خودشان باید بروند یک کیسه کلرید سدیم بخرند و بگذارند توی آزمایشگاه مدرسه تا دستشان توی خرج بیفتد و بفهمند . بعد یک ترازوی با حال داریم که اهدایی از یک فرد خارجی با فرهنگ است که به کشور ما علاقه زیادی دارند و دو دستی به کشور ما چسبیده اند طوری که اگر بیرونشان هم کنند دوباره قاچاقی بر می گردند و ایشان کسی نبودند جز چمن آقا که یک نان خشکی محترم و تبعه کشور افغانستان بودند البته خدا را شکر ایشان الان به خاطر این نیکوکاری ، وضعشان حسابی توپ شده و به بساز بفروشی و پیمانکاری برجهای تهران تغییر شغل داده اند . از ویژگی های این ترازوی جالب ، دقت اندازه گیری بسیار خفنشان است که وزنه هایشان از قلوه سنگ ده کیلویی بگیر تا ریگ دو سه گرمی را شامل می شود ! بعد کش شلوار داریم که متعلق به پیجامه محترم بابای مدرسه است و آقای علوم یعنی شما با آن آزمایش انبسات و انقباز می کنید ! و ما دانش آموزان هم برای جلو افتادن بیشتر مطالب ، این آزمایش جالب را هر روز روی اعضای بدن همدیگر آزمایش می کنیم . یک عالمه «هاش . دو . اُ» داریم که این مادّه آزمایشگاهی مهم در آزمایشات زیادی هم کاربرد دارد و باز جزو استراتجیهای خاص مدرسه است . یک دستگاه یا سیستم بسیار کاربردی مولّد ( اسپانسر !) جریانهای مَگنتیز _ magnetize_ (برای اطلاعات بیشتر بروید توی دیکشنری نگاه کنید ) داریم که دو قطب بسیار مهم اِن و اِس دارد و جاذب بسیار خوب و با کیفیت آیرُن _iron_ یا سیستم های مشابه است .*(بروید به پا ورقی ) چون معلم هستید و احترامتان واجب است ما پاورقی را همین جا می آوریم : (پاورقی : برگرفته از سخنان آقای مدیر در جلسه اولیاء و مربیان ) . یک جعبه سنجاق ته گرد داریم که در آزمایشات سیستم ذکر شده به کار می رود . یک پنج شش تایی لوله آزمایش داریم که مهم ترین و گران ترین وسیله آزمایشگاه است و آقای مدیر گفته که دستهای خشن ما دانش آموزان نباید تحت هیچ شرایطی لمسشان کند وگرنه به چهار میخ کشیده می شویم . تنها کسی که می تواند این وسیله مهم را لمس کند آقای علوم یعنی شما هستید که دستهایتان بسیار لطیف و با تربیت است . این گزارش چیزهایی بود که ما در آزمایشگاه با دو چشم خودمان مشاهده فرمودیم . بعد از آن آقای علوم یعنی شما گفتید که مثل بچّة آدم بایستید و دست به هیچ چیز نزنید و نفستان هم در نیاید تا ببینیم با این آزمایشگاه مجهزمان چه خاکی می توانیم به سرمان بریزیم و ما هم ایستادیم علیرغم اینکه دلمان می خواست برویم و در آن شیشۀ مار را یواشکی باز کنیم . بعد شما همة آزمایش های علوم را نگاه کردید و دیدید هیچ خاکی نمی توانیم به سرمان کنیم بنابراین گفتید همه تان چشم هایتان را ببندید تا سفر خیالی علمی کنیم بنابراین چیزهایی که می گویم توی ذهنتان مجسم نمایید : چراغ الکلی یک عدد ، ولت سنج یک دانه ، پیل شیمیایی هم یک دانه ، بنزوات پتاسیم به میزان دلخواه ، آونگ یک عدد با مدل دلخواه ، اِف ، ای ، اِن دو یک قاشق مربا خوری . بعد هم گفتید چشمهایتان را باز کنید و سپس گفتید «هاش ، دو ، اُ» یک لیوان سر خالی . بعد شیرهاش .دو.اُ را باز کردید و مقداری « هاش ، دو ، اُ » را از تجهیزات آزمایشگاه مدرسه برداشتید و به تک تکمان نشان دادید بعدش هم گفتید دوباره چشمهایتان را ببندید و توی ذهنتان پنجاه سی سی بنزوات سدیم را در هفت دهم سانتی متر مکعب آب بریزید و آن را خوب به هم بزنید و نتیجه مشاهدات خود را یادداشت کنید . ما هم توی دلمان گفتیم بعداٌ از نتیجه مشاهدات قندکی زاده ، زرنگ کلاسمان ، کمک می گیریم . سپس پرسیدید :« ماده به دست آمده گاز است یا مایع یا جامد ؟ روی برگةتان یادداشت کنید .» ما هم دوباره گفتیم هر چه قندکی زاده بگوید . دوباره گفتید مادّۀ به دست آمده را روی چراغ الکلی با سه ممیز هفت دهم سی سی ، اِف ، ای ، اِن .دو مخلوط کنید و خوب به هم بزنید . ما یواشکی چشممان را باز کردیم و به کاغذ قندکی زاده نگاه کردیم . قندکی زاده که خیلی باهوش است ، روی کاغذ نوشت :« چون باید ماده را هم بزنیم ، نتیجه می گیریم که ماده به دست آمده در مرحله قبل مایع بوده است .»و ما هم روی کاغذ خودمان عین این جمله را نوشتیم البته خودمان هم حدس هایی زده بودیم ولی از قندکی زاده کمک گرفتیم چون جمله بندی و انشایش هم خیلی زیبا و در حدّ نمرۀ بیست است بعد گفتید مادّة حاصله را 30 ثانیه روی چراغ الکلی نگه دارید ، ما هم توی ذهنمان نگه داشتیم برسیدید چه می بینید ؟ ولی ما چون قبلش چشممان را باز کرده بودیم چراغ الکلی ذهنمان خاموش شده بود و هیچ چیزی تدیدیم . برای همین جواب ندادیم ولی شما فکر نکنید خدای نکرده ما هم مثل آن هایی که چشمشان را باز نکرده بودند تنبل بودیم ها ! بعد گفتید : « محصول آماده است، هفته دیگر با تصویر و گزارش کامل مشاهدات و آزمایش سر کلاس بیایید » باز ما چون فلاش دوربین عکاسی مغزمان سوخته بود و داده بودیم تعمیرش کنند ، مجبور شدیم از روی کتاب راهنما و حلّ المسائل پرسش های درسی کتاب علوم نوشته ع . مشهوریان نژاد عکس مورد نظرمان را ببریم و به گزارشمان بچسبانیم . در انتها شما گفتید ما با این تدریس تخیلمان قوی می شود و تخیّل سر منشأ اختراعات و خلّاقیتهای بزرگ است بنابراین یک آزمایش تخیّلی دیگر را باید تجربه کنیم . ما هم گفتیم چشم ! ولی زنگ خورد و رشته تخیّلمان پاره شد و باید هر چه زودتر به خانه مان می رفتیم تا تغذیه مناسب را از سر بگیریم برای هفته آینده، ما دلمان می خواست آخر کار یک کمی به آن مار الکی دست بزنیم تا تجربیات آزمایشکاهی مان زیادتر شود ولی شما در قفسه را قفل کردید و بیرونمان نمودید . این بود گزارش آزمایشگاه ما زنده باد آقای علوم ما !

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 95صفحه 13