مجله نوجوان 95 صفحه 23
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : سپیده اسلامی

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء، محسن وطنی

موضوع : نوجوان

مجله نوجوان 95 صفحه 23

دو شعر از سیروس عبدی خیال خاموش سپرده ام به کنیزان و هر چه نوکر تو که آینه نگذارند در برابر تو خدا برای تماشای مردم از هنرش: فقط برای همین - تیشه زد به پیکر تو تو آن غرور قشنگی که ماه می داند و من امیر غلامان مهرپرور تو به جستجوی تو از «هگمتانه» می آیم - از ابتدای من و «مادها»ی کشور تو - از آن زمان که تو را از بهشت آوردند چه آمده ست در این رنجگاه بر سر تو ؟ تو را کدام زمستان در انجماد گرفت که یخ زده است چنین ، رودهای باور تو ؟ کجاست جای فراسوی آرمان شهرت ؟ کجاست نقشه جغرافیای منظر تو ؟ کدام گمشده داری که از نیافتنش نشسته آفت اندوه بر سراسر تو ؟ تو را به مرز جنون می کشاند این مقصود - همین خیال چموش ملال آور تو - کجاست گمشدة تو که خاتمه بدهد به ماجرای غم انگیز نامکرر تو ؟ مرا حسادت آن غم به گور خواهد برد - همان غمی که نشسته هماره در بر تو - به رغم این همه اما زمانه می خواهد که خاک بر سر من باد و تاج بر سر تو تو را نمی شود آسان به متن شعر آورد تو و تمام مضامین بکر و برتر تو جهان شمول ترین سوژة غزل ! بدرود ! قلم برای سرودن نداشت جوهر تو تقدیر و آرزو آواز شد ، به حنجره آمد ، صدا گرفت از ابتدا نیامده ، در انتها گرفت آنگاه عقده ای شد و بالید و ریشه کرد حجمش تمام سطح دلم را فرا گرفت گفتم هوای پر زدنی تا تو کرده ام خورشید ، پشت ابر خزید و هوا گرفت دیگر دلم هوای پریدن به سر نکرد با درس عبرتی که از آن ماجرا گرفت * تا اینکه در کشاکش تقدیر و آرزو عشق از زمانه خسته شد و بی صدا گرفت خوابید و بر نظارة رؤیا بسنده کرد من ماندم و غروب و عذابی که پا گرفت پس آسمان شریک غمم شد از ان زمان شب را سیاه کرد وبرایم عزا گرفت

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 95صفحه 23