مجله نوجوان 175 صفحه 14
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : سپیده اسلامی

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء، محسن وطنی

موضوع : نوجوان

مجله نوجوان 175 صفحه 14

مریم شکرانی طنز Mrym_shokrani@yahoo.com وقتی بنز الگانس برنده شدیم! لازمش دارم. دسـتم به دامَ... ن. .. به شلوارت داداش! بابا با نگاهی که یعنی بگذار اصغر آقا گـورش را گم کند، حالـی­ات می­کنم: اصغـر آقا ! جان مادرت بی خیال شـو! هنوز که سـر برج نشده. لااقل دو روز مهلـت بده پول جور کنم. می­­خواهی تا کت و شـلوارم را بیـاورم این دو روزه گروگان بگیری خیالت راحت باشد؟! دوباره اصغر آقا از آن ور آیفون: مرد حسابی. حالت بد است ها! می­گویم بنز الگانس جایزة قرعه کشی پیراشکیهایم گذاشـتم، فردا ملّت می­ریزن سرم که نتیجة قرعه کشی را ببینند! جدّ و آباد من را واسه تهدید به شیشة مغازه­اش بچسـباند؟! من که از دست تـو آبرو نـدارم توی ایـن در و محلّ! شناسـنامة مامانت را ببر پشت شیشه بچسباند که اینقدر تو را پُر رو کرده! زی لی لی لینـگ ! (صدای زنگ در) بابا آیفون را بر می­دارد: سـلام اصغر آقا! شـرمنده به خدا. انشاالله این بچّه زخم معده بگیرد کــه نتواند بیاید این همه پیراشـکی قسـطی بردارد و ما را بی آبرو کند! اصغر آقا از آن ور آیفون: انشاالله!... نوکرتــم بیــا پایین یک قطعه عکس ســه در چهارت را هم بیار که بَد فُرم قبل از حادثه! بابا یک روزنامه زیر دستش انداخته و کفشـهایش را واکس می­زند. صدای ضبط قراضه­اش هم که ماشاالله عینهو اسـتریو می­ماند. یک آهنگ خزی هم گذاشـته کـه از شـدّت دلپذیری­اش صورتت مدام بنفش و سبز می­شود. بنده بــا آخریـن فرکانـس تولیدی حنجره: بابا! اصغر آقا پیراشـکی گفته بهت بگویم قربان دسـتت یک عکس سه در چهارت را برایش ببری! بابا در حال پرتاب لنگه کفشـش به سـمت حلقوم بنده: پدر سوخته! تو باز رفتی بدهـکاری بالا آوردی که عکس

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 175صفحه 14