مجله نوجوان 175 صفحه 27

گوسفند گوسفندانی بودیم خرمان کردند گرگ شدیم آهوی ناتمام آه یک آهو بود ناتمام... مُرد شب فقیر سکّة مهتاب در جیب آسمان نیست سینا به منش ولی این اتفاق نیفتاد. چرا؟ اسـتقلال شــرایطی دارد که فعــلاً نمی­توانم در این تیم بازی کنم. در حال حاضر هم در امارات شــرایط مناسبی دارم و فکر می­کنم باید تمام تمرکزمان روی تیم ملی باشــد تــا بتوانیم از این مرحله صعود کنیم. جواب سؤال را ندادید! (با خنده) فکر می­کنم همه جواب را گرفتند. اما جدی بگویم، همه می­دانند مشــکلاتی هســـت که اجازه نمی­دهد فعلاً در تیم محبوبم بازی کنم. قبول داری کــه انتظارات را در تیم ملی برآورده نکردی؟ بله. متأسفانه در امر گلزنی نتوانستم موفق باشـم ولــی در تمرینــات تمام تلاشم را می­کنم که موفق باشم و نقاط ضعفم را بر طرف کنم. این مشـکلات تمام بازیکنان و مربیان تـلاش می­کنند تا از این مرحله صعود کننـد. امیدوارم که بــرای مرحلة بعد تدارکات تیم بیشتر شود. حاشـیههای ­موجـود را چگونه باید کنترل کرد؟ در ایــن مقطــع زمانی بایـد همه از تیم ملی حمایت کنند. اینکه مســائلی مطرح می­شود چرا فلان بازیکن دعوت نشـده؟ یا چرا فلان بازیکن از ابتدا در ترکیب نیسـت و ... فقط باعث می شود کــه وقت تیم ملی صرف حاشــیهها و پاسخگویی به این مسائل شود که اصلاً به نفع تیم نیسـت. اما با شـناختی که از علـی دایی دارم، مطمئن هسـتم که می­تواند در کسوت مربیگری هم مثل دوران بازیگری­اش موفق باشد. چون مانع خداحافظی­ات از تیم ملی ­شد این حرف را می­زنی؟ نـه، اصلاً. من همیشــه بــرای او احترام بسیاری قائل بودم و هستم. بایـد با علی دایی کار کرد تا متوجه شد که چقدر این مرد بزرگ است. اما در مقطعی از زمان، نسبت به بازی دایی، حضــور دائمی­اش در ترکیـب تیم و عدم دعوت خودت به تیم ملی بسیار انتقاد می کردی. از دایی انتقاد نمی­کردم. از شرایط موجــود و حاکم بر تیــم ملی انتقاد می­کــردم. هنــوز هم معتقــدم که برانـکو می­توانست از من و دایی در خــط حملة تیم ملی با هم استفاده کند. هواداران اسـتقلال انتظار داشتند که امســال به اســتقلال برگردی