حامد قاموس مقدم
سه ریال
مجید برتر از جواد آمد پدید
و توهم نابهنگام بیماری یک جوان باشند
و به جای خوردن تخمـة آفتابگردان،
آجیل مشکل گشا نذر کنند.
سه در چهار
در هفتههای اخیر ســریالی جدید به
نام «سـه در چهار» به صـورت یک
شـب در میــان از شـبکة یک سـیما
پخش میشود. این سریال که در ظاهر
مضمونی طنز دارد در واقع به مشکلات
تلخی میپردازد که دو خانوادة تهرانی
را دچار کرده اسـت. موضـوع اصلی
داسـتان بر ســر ورود دو جوان از این
خانوادهها به دانشـگاه آزاد و بار مالی
حاصل از آن اسـت که به مرور کمر
اهالی خانواده را میشـکند و آنها برای
اینکه بچّههایشان بتوانند وارد دانشگاه
شـوند و به تحصیـل ادامه دهند تا در
آینده بدبخت نشـوند، تدبیری جدید
میاندیشـند تــا بتواننـد بــا توجه به
تواناییهایی که دارند، سـطح اقتصادی
خانواده را بالا ببرند.
داسـتان ســریال، داسـتانی جدید
نیسـت ولی نکتة قابل تأمــل در آن،
نوع پرداخت داسـتان و ریزه کاریهای
اجرایی آن است. این ریزه کاریها باعث
میشود که تلخی داستان زیر بار خنده
کننـد. بنابراین به ســریالهایی که هر
شب پخش میشود، بیشتر علاقه نشان
میدهند و جذب آنها میشوند.
در کنــار این مسـئله و ایــن علاقۀ
جدیــد مخاطبــان، تجربــة ناموفــق
پخش ســریالهایی ماننــد «نرگس» و
«سرنوشـت» از تلویزیون، نشــان داد
که آن دسـته از بینندگان که دوست
دارند جلــوی تلویزیون متکا بگذارند و
ظرف آجیلشــان یا استکان چایشان را
کنار دستشان بگذارند، ترجیح میدهند
در این فرصت کمی که برای احساس
خوشـبختی دارند قاه قــاه بخندند، نه
اینکه نگران خواهر و برادرهای گمشده
همة افراد که خسـته و کوفته از سر
کار بـه خانه می رسـند و هیچ وسـیلة
سـرگرم کنندهای به جــز تلویزیون
ندارند، دوست دارند در هنگام خوردن
شام، سفرةشان را در جلوی تلویزیون
پهـن کننـد و همان چنــد لقمه غذای
ساده رادر کنار ســریالهای تلویزیونی
بخورنــد تا شــاید ذهنشـان اندکی از
مسائل و مشکلات روزمره دور شود و
به اصطلاح، کمی هوا بخورد.
همین افراد پس از گذشت چندین سال
از دنبــال کردن ســریالهای تلویزیونی،
دیگــر حوصله ندارند کــه برای دیدن
یک قسمت از ســریال یک هفته صبر
مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 175صفحه 24