مجله نوجوان 193 صفحه 25
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : سپیده اسلامی

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء، محسن وطنی

موضوع : نوجوان

مجله نوجوان 193 صفحه 25

کشتی وارد حمل و نقل دریایی شد و با چند شرکت آمریکایی برای انتقال کالا از چین قرار داد بست. پس از مدتی فکری به ذهن آقای وکیل رسید و به شرکت خود پیشنهاد ورود به عالم تجارت جهانی را داد. آنها به صورت مستقل از چین کالا را خریداری می‏کردند و به شرکتهای بزرگ آمریکایی می‏فروختند. همه چیز به خوبی پیش می‏رفت تا اینکه آمریکا، ورود کالای چینی را ممنوع کرد و چند کشتی از کالاهای شرکت حمل و نقلی را توقیف کرد و بارها را به دریا ریخت. با این کار، شرکت ورشکست شد و اختلاف شدیدی بین مدیران شرکت در گرفت. همین امر باعث شد که آنها از هم شکایت کنند و همۀ پرونده‏های شرکت حمل و نقل رو شود و آقای لِمَن هم به عنوان وکیل شرکت و پیشنهاد دهندۀ بسیاری از کارهای آنها، بازداشت شود. حالا او در سلّول خود نشسته است و می‏اندیشد که ‏ای کاش سوار بر قایقی می‏شد و از همۀ این وقایع فرار می‏کرد. دلش می‏خواست تک تک این خاطرات را مانند کتاب بزرگی، ورق ورق می‏کرد و در دریا می‏ریخت ولی می‏دانست حتّی با وجود رهایی از این مخمصه، نمی‏تواند وجدان زخم دیدۀ خود را از خود جدا کند.

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 193صفحه 25