
ایام دوست
آقا می گفت : این عبادت ها که ما کردیم ، خوبش کاسبی است . آقا می گفت : ما چگونه باید شکر این نعمت را به جا آوریم که خداوند به ما اجازه داده نماز بخوانیم ، اجازه داده به کسی که در نهایت فقر و نیازمندی است در مقابل کسی که قدرت محض است بایستد و حرف بزند .
نماز در نظر آقا معاشقه با محبوب بود ، نه وظیفه ، از نماز لذت می برد .
آقا ازجوانی نماز شب جزء برنامه هایش بود . من از وقتی ایشان را شناختم شاهد این قضیه بودم .
بعضی وقت ها که سعادت پیدا می کردم با ایشا نماز بخوانم وقتی وارد اتاق می شدم قیافة آقا کاملاً برافروخته بود و چنان اشک ریخته بود که دستمال کفاف نمی داد و از حوله استفاده می کرد .
عطر نماز
مجید زمان پور
دوست نوجوانان
سال پنجم / شماره 17 پیاپی 229 / 17 مرداد 1388
مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 229صفحه 4