مجله نوجوان 03 صفحه 32
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : سپیده اسلامی

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء، محسن وطنی

موضوع : نوجوان

مجله نوجوان 03 صفحه 32

لغت نامه حرف ت تاب: چیزی که داشتن آن برای پارک خوب و برای مغز بد است. تابان: به جمع چند تاب گفته می شود. تابستان: جایی که زیاد تاب داشته باشد؛ شهر بازی. تاجر: کاغذی که آن را تا بزنند و سپس جر بدهند، از نوع نامههای مردم به برخی از مسئولین. تاریخ: تاری که یخ زده باشد. تاریک: " یک تار " برعکس شده است. تاکتیک: به صدای ساعت گفته می شود. تأخیر: همان ته خیر است؛ عاقبت به خیر شدن. تباه: کسی که از تب، آه می کشد. تپانچه: چیزی که در آن می چپانند، مثل شکم. تحقیر: ته چیزی را قیرگونی کردن. قیرگونی برعکس. تدبیر: به لَهجه ترکی به یک " بیر" گفته می شود. مثل تد " بیکی " و تد" اووش ". تراب: جمع مکسر تُرب است؛ همچنین اتراب و ترباء. تراشکار: سلمانی تردست: کسی که دستهایش همیشه تر است، مثل ماهیگیر. ترسیم: سیمی که تر شده باشد. ترکش: کشی که تر شده باشد، البته بهتر است در این هنگام روی شلوار نباشد. تشخیص یا تشخیس: به کشتی گفته می شود. تقاطع: جایی که چیزها با هم قاطی می شود. تقسیم: سیمی که موقع وصل کردن صدای تق بدهد. تقلب: در قلب کسی جای گرفتن. تکلیف: لیف کسی را در حمام تک زدن. تکمیل: به یک عدد میل گفته می شود. تمایل: مایل بودن، برج پیزا. تنخواه: چیزی که تن می خواهد، لباس. توچال: در تهران این لفظ به همه ماشینها گفته می شود؛ تیله! توربین: کسی که توی تور را می بیند، ماهی باهوش. پاسخ سرگرمی نوجوان ( شماره 2 )

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 03صفحه 32