به جای سرمقاله
سهیل محمودی
صبح روز سیزدهم
آمدی
چند روزی آمدی
جوانه زدی
درختی بودی
تا رودخانه
بی بهانه
نباشد؛
وحتی
غدیر
به جای گنجای خُمی
گسترانگی یابد.
مستان سلامت می کنند.
توصدای منتشرخدای بودی
درجان ما نشستی
صدای منتشرِخدا
شعرشد
غزل شهریارشد
علی ای همای رحمت...
صدای منتشرِخدا،
که تنها یک چاپ
منتشرشده
کلیه حقوق برای مؤلف
محفوظ است.
دلتنگی
دلتنگی
دلتنگی من
دلتنگیِ یاد و نام تو
که همۀ نامها با تو
به یاد میآید
همۀ نامها را با تو دیدم
با تو شناختم
محمد با تو یکی شد؛
محمدعلی
حسن
حسین
رضا
حتی اکبر
- که نام بزرگترِ خداست-
دلم تنگ است
تعارفم را سَرسَری مگیر
کی به این اتاقِ کوچک
سری میزنی ؟
دلتنگم
بیا و ببین
بی تو من سر به دیوار میزنم
دیوارمستجار ...
زمینِ دلم تنگ است
دلِ زمین تنگ است
دلم تنگ است.
مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 177صفحه 3