مجله نوجوان 177 صفحه 6
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : سپیده اسلامی

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء، محسن وطنی

موضوع : نوجوان

مجله نوجوان 177 صفحه 6

طنز مریم شکرانی چگونه به زورکسب درآمدکنیم؟! تاریخچه: کسب درآمدبازور ریشه درتاریخ کهن بشریت دارد.دردوران پارینه سنگی، انسان حجر قدیم رک وراست ازهم نوعانش درآمدطلب می کرد و درصورتی که با پاسخ منفی مواجه می­شد با یک سوت دایناسور خویش را مجبور به گازگرفتن فرد پوست کلفت و قلدر می نمود.در دوران نوسنگی انسان حجرجدید با انقراض نسل دایناسورها تصمیم گرفت بایک لنگه جوراب صورت خود را بپوشاند و به صورت ناشناس واردغارهای محل سکونت همشهریان خود شود و با گروگان گیری اخاذی کند. در عصر انقلاب نوسنگی ­و همزمان با شروع تاریخ تمدّن­به لحاظ اختراع قانون،انسان­زورگیر مجبور شد با اسم قانونی عوارض و مالیات پوست انسانهای معاصرخودش را بکند. این روند سالیان درازی ادامه پیدا کردتا اینکه در عصرجدید راههای خّلافانه تری برای این کار اختراع شد . یکی از این راهها چاپ آگهی­های تبلیغاتی در روزنامه­های کثیرالانتشار و سوء استفاده ازخیل کثیرقشرمحترم بیکار است. ما در اینجا به یک نمونه از این آگهی­ها اشاره می­فرماییم. شما کیستید؟! خوب در آینه به قد و قوارۀ سه در چهار... عذر می­خواهم به قد و قوارۀ محترمتتان نگاه کنید! سرمایه­دار هستید؟! نه مسلماً!... سواد درست و حسابی دارید؟! عمراً… تخصص و تبحّر خارق العاده­ای دارید؟! به هیچ وجه من الوجوه !... به درد این اجتماع­ و مشکلاتش می­خورید؟ اصلاً حرفش راهم نزنیم ...پس چه هستید؟! یک دست آدم آس و پاس و آسمان جُل خدای نکرده! که دلش می­خواهد پول درست وحسابی به جیب برند. دزدی؟!... نه آقا چرا روی کاری که قرار است انجام بدهید اسم منفی می­گذارید؟! زبان و لبت را گاز بگیر و یک­ مقدار مثبت نگرتر باش. ما فقط قرار است به آدمهایی که خوب چشم وگوششان را بازنمی­کنند و دقّت کافی ندارندکمی درس عبرت بدهیم و با شناسایی این عزیزان تجربه­ای به مجموعه­ تجارب زندگی­شان بیفزاییم. برای شروع کار لازم است که یک مهارت درپیت یاد بگیرید. مثلاً مهارت ساخت فرفره­های کاغذی وفانتزی یا پولک و منجوق چسبانی روی کفش، گلدان، خودکار یا هر چیزی که دلتان خواست، بستن روبان به­ دسته مسواک یا دندانه­های شانه و بُرِس و... پس از یادگیری این مهارتهای مزخرف که در جهت رفاه حال شما و مغز محترمتان اختراع شده­اند، یک آگهی خفن در روزنامه­های کثیرالانتشار چاپ کرده و به ملّت وعده می­دهید که ثروتمندشان می­کنید و وقتی شما این آگهی را توی روزنامه ­چاپ کردی دسته دسته خیل بیکاران محترم جامعه است که به آدرس مورد نظر شما حمله می کند. شما در اینجا از این بیکاران عزیزعلی الحساب نفری ده پانزده هزار تومان می­گیری که بقیه راه را برایشان توضیح بدهی و قبلش هم پنج -شش تابرگه و تعهدنامه دست تک­تک­شان می­دهی و امضا و اثر انگشت می­گیری که بعد ازشنیدن گام دوم خودشان را هم بکشند دیگر پولشان را پس نمی­دهید. تا اینجای کار ملّت با چشمهای گشاد و دهان­های کف کرده شدیداً مشتاق شنیدن گام

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 177صفحه 6