(علیرضاحیدری-16ساله ازتهران)
فیزیکدانی که سوزانده شد
آلبرت انیشتین در14مارس1879
دراولم، جایی نزدیک مرزآلمان و
فرانسه، به دنیا آمد و بعد با به مونیخ
کوچ کردند.آلبرت مانند بچههای
عادی اهل شیطنت نبود.
پنج شش ساله که بود به سختی
حرف میزد و از مدرسه بدش میآمد.
او فقط کتاب میخواند.
بعد از مدتی به کتابهای فیزیک و
نجوم روی آورد.
سه سال بعد پدرش ورشکست شد و
تصمیم گرفت با خانواده به میلان برود
اما آلبرت برای گرفتن دیپلم مجبور
بود در مونیخ بماند. او همچنان حوصله
کلاسها را نداشت. برای همین یک
گواهی پزشکی گرفت که اعصابش
ناراحت است و مدرسه را ترک کرد.
دوسال بعد وارد مدرسه فنی زوریخ
شدوتحصیل در رشتۀ فیزیک را آغاز
کرد.
اول تابستان 1905سیزده صفحه از
مقالاتش را به مجلّۀ آنالن دو فیزیک
داد و ازآن به بعد به طور جدّی شروع
به تحقیق درباره مسائل فیزیک کرد.
سال1914، کمی بعد از اقامت او در
برلین، جنگ جهانی اول شروع شد.
بین سال های 1915تا 1918در
حدود سی مقاله نوشت. در سال 1916
مقالۀ «تئوری نسیبیت عام» خود را
منتشرکرد.
در سال 1921آلبرت، جایزه نوبل
آکادمی سلطنتی سوئد را به خاطر
مطالعاتش در زمینه «فتو الکترونیک»
برد. بعد ازآن به سراغ مکانیک
کوانتومی رفت.
سال 1930وقتی نازیها به سراغش
آمدندکسی دردنیا به اندازه او مشهور
نبود اما آنها شهرت و تئوری نسبیت
سرشان نمیشد.
در پائیز1932برای چند ماه به
آمریکا رفت ولی وقتی شش ماه بعد به
قصد برلین وارد اروپا شد با خبر شد
که گشتاپو پس ازتفتیش خانهاش،
مقالاتش را سوزانده است به همین
دلیل در اواخرتابستان 1933به
آمریکا برگشت.
جنگ شروع شده بود و کسی
نمیتوانست با هیتلر مقابله کند.
دو استاد فیزیک نامهای برای
روزولت نوشتند و او را از وجود چیزی
به عنوان انرژی هستهای که یک سلاح
استراتژیک و تعیین کننده بود مطللع
کردند. آنهامی دانستندکه رئیس
جمهوردرباره فیزیک هستهای
نمیداند اما در پرینستون کسی زندگی
می کرد که هم از فیزیک سر درمیآورد
و هم مورد قبول رئیس جمهور بود.
برای انیشتین سخت بود بعد از یک
عمرطرفداری از صلح، پای چنین
چیزی را امضا کند. او این کار را کرد
و به این خاطرسالها ملامت شد.
او سالهای پس از جنگ را در
پرینستون و در انزوا زندگی کرد و
میگفت همۀ ملتها باید در برپایی
حکومت جهانی که برمبنای صلح
است سهیم باشند.
صبح 18آوریل 1955وقتی به
دلیل حمله قلبی دیگر از خواب بیدار
نشد، کنارتختش یادداشتهای شب
قبل افتاده بود؛ چیزهایی درباره نظریۀ
«وحدت میدانها».
در وصیت نامهاش نوشته بود دوست
ندارد استخوانهایش را عبادت کنند
وخواسته بود جز مغزش-که آن را
وقف علم کرده بود-بقیه جسدش
را بسوزانند. بازماندگانش هم همین
کار را کردند و خاکسترآلبرت را به
اقیانوس سپردند.
آدمهای زیادی این پیرمرد را
در ماجرای انفجار بمب اتم مقصّر
میدیدند اما کسی نفهمید که آلبرت
بعد از شنیدن خبر، هشت روزخود
را حبس کرد و فقط به یک چیز فکر
میکرد؛ اگردوباره متولد شود، دیگر
نظریه و فرمول نمیساخت، میرفت
وکفاش میشد!
مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 177صفحه 17