شعر
علی داوددی
هلا مولایَ یا مولای
پیشکش به آستان رفیع حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام
نشاط انگیز
نامت مینوازد
روحت عطشان را
تو مثل چشمهای!
نوشیده و جوشیده انسان را
تو مثل آب ،
آتش ،
باد،
خاکی
-مجمع اضداد
خدا چون شعرگردآورد در جانت
خدایان را
نه درویشی! نه شاهی تو!
نه شیخ خانقاهی تو!
هلا مولای یا مولای!
مولایی تو ایمان را
تو را در چاه میجویند
نخلستان به نخلستان
تو را در بند میخوانند
چون بر نیزه قرآن را
تو را از آتش دست برادر
باز میپرسند
ببین سنگینی عدل توکج کردهَست
میزان را
دلیر!!
تا کی آیا ذوالفقارت
خاک خواهدخورد؟
غم تابوتها،
تندیسها
پر کرده میدان را
به دنبال کلامت مینویسد
حکمت از عرفان
به دنبال صدایت
میسراید شعر
دیوان را
چه رازی را
به گوش ابرهای بیرمق گفتی؟
که پاکوبان به دنبال تو میآرند
باران را
نگاهی !
خار در چشم تماشای من افتادهست
بخوان از استخوان درگلو،
روح غزلخوان را !
خدا در میزند در نیمه شبهای دلم
این کیست؟
کسی بردوش دارد
رنج انسان،
کیسۀ نان را
مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 177صفحه 34