دوم ثروتمند شدن بوده فلذا برای
گرفتن جانشان هم امضا میدهند!-تا
اینجای کار شما حسابی پولدار شدهاید.
در این مرحله حضار را جمع کرده و
مهارتهای ضایعتان را برایشان شرح
میدهید و میگویید: تازگیها مد
شده است که در کشورهای اروپایی
از این مهارتها حسابی کارآفرینی کنند
و شش برابردرآمد نفت را به جیب
بزنند. در ایران هم این حرکت کاملاً
نو است و از شدّت استقبال، مشتری
کلیّهاش را میفروشد و اجناس بُنجل
تولیدی شما را میخرود. تا اینجا ملّت
از خوشحالی بیهوش میشوند؛ بنابراین
با لیوانهای آب قند از آنها پذیرایی
کرده و درخواست شارژ مجد ریالی
به جهت توضیح مرحله سوم وشروع
کار میکنید. امضا و تعهدنامه یادتان
نرود.
...بعله شما در پایان این مرحله تا
حلقوم توی پول فرو میروید.
در مرحله سوم به ملّت مشتاق
میگویید که قبل از شروع به کار باید
دورۀ مهارت آموزی بگذرانند...اِ چرا
میخندی؟! ببیند آن نیشت را! نکند
جلوی مردم هم بخندی و گند بزنی
ها! هیچ چیز خنده داری وجود ندارد.
بله مهارت دیگر! مگر چه اشکالی دارد
آدم متخصص پولک چسبانی روی
کفش باشد؟! خیلی جدّی و متین و
با کلاس و با پیاز داغ اضافه از نحوۀ
ثبت نام در این دورههای آموزشی
میگویید و همانجا شهریههای خفنی
از مشتریان جمع میکنید. مشتریانی
که ادعا میکنند پول همراهشان
نیست افراد باهوشتری هستند که
میخواهند شما را دور بزنند! در
اینجور مواقع زرنگ باشید آنها را
گروگان بگیرید و به خانوادههایشان
زنگ بزنید که برای آزادی سریعتر
سه سوت شهریهشان را بیاورند. بعد
از این مرحله مجدداً امضاء و اثر انگشت
جهت پول پس ندادن یادتان نرود. در
پایان این مرحله مهارت مزخرفتان
را با وقت کشی شدید به سی-چهل
جلسه آموزشی تقسیم می کنید وهر
دفعه یک میلیونیم آن مهارت را به
مشتریها آموزش میدهید
پس از پایان دوره آموزشی از
مشتریها تقاضای نمونه کار میکنید
تا در صورت تأیید صلاحیت شما مثلاً
موادّ و مصالح کار را در اختیار آنها
بگذارید... باز گفت موادّ مصالح از کجا
بیاوریم؟! عزیز من! علی الحساب شما
برای تقویت مختان چهار تا حلقه کدو
نوشجان کنید تا بگویم خدمتتان ...
قشنگ جان! موّاد و مصالحمان کجا
بود؟! شما قرار نیست به هیچ کدام
از اینها یک دانه پولک هم بدهید. پس
باید یک جور همه را دو دره کنید.
اول یک سری امضا و اثر انگشت از
کلیّه متقاضیان بگیرید که اگر شما
کارشان را رد کردید بحث نکنند و
چانه نزنند و مثل بچّۀ آدم سرشان
را زیر بیندازند و بروند پی کارشان،
چرا که در آزمون استخدامی مردود
شدهاند. تا اینجای کار همه چیز عالی
پیش رفته است و وقت آن رسیده که
ضربه نهایی را بزنند و کلّ مشتریان
را با ایرادهای بنی اسرائیلی و در واقع
سنگ گنده انداختن مردود اعلام کنید
و بساط کارتان را جمع نموده و بروید
با آن پولهای بادآورده عشق کنید.
اگر هم معرفت دارید با همکاران مجّله
هماهنگ بفرمایید و با یک شیرینی
ناقابل ما را هم در شادیهای خفن
خویش شریک بنمایید.
مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 177صفحه 7