مجله نوجوان 177 صفحه 11
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : سپیده اسلامی

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء، محسن وطنی

موضوع : نوجوان

مجله نوجوان 177 صفحه 11

(داریوش): نور چشمم، خشایار شاه عزیز! به جان خودم نباشد به جانم آقا جانم فقط برای افزایش تعداد کامنتها فیلم را گذاشتم توی وبلاگم! تازه دارم روی یک نقد درست و حسابی کار می­کنم. خوب طول می­کشد، دیگر... بابا ترا به خدا اینطوری نگاهم نکنید! از کجا فهمیدید خالی بستم؟ببخشید ولی باور کنید من همان موقع که فیلم سیصد را دیدم تمام رگهای غیرتم به طرزعجیبی درد گرفت! شما خودتان را نگران نکنید. فیلمش فقط جلوه­های ویژه داشت. وگرنه شما که از این کارهای بدبد نمی­کردید! گوشواره نداشتید! و مهم­تر ازهمه اینکه آدم کش نبودید. اصلاً برفرض محال اگر هم بودید فدای سرتان. حتماً پررویی می کردند شما هم در دفاع از کشور می­زدید لت و پارشان می­کردید! حقشون بوده! شاه بزرگ باور کنید من نبودم که اون نقاشی را روی تخت جمشید کشیدم، هر چند که دوستان می­خواستند اغفالم کنند! از قضیه سیوند، میوند هم هیچ خبری ندارم. (خشایارشاه): آفرین پسرجان! کم کم دارد خوشمان می آید. هیچ اشکالی ندارد. آدم باید در دفاع از فرهنگش کتک که چیزی نیست جانش را هم فدا کند. قول می­دهم خودم با معلمتان گفت گو کنم. اما قبل از آن گفته باشم که دو، سه روز بیشتر وقت نداری تا یک گروه حداقل سه نفره تشکیل بدهی و از من دفاع کنی. وای به حالت اگر فرمانم را اجرا نکنی. آن وقت است که دیگر یک لشکر می­فرستم دم خانه­تان تا سرت را ازبدنت جدا کنند! فکرکردی یک آفرین بهت گفتم همه چیزتمام شد؟ (داریوش): خشی جون سلام-خاک بر سرم چرا یک دفعه خودمونی شدم. معذرت! شاه والا خواستم بگویم با بر و بچه­های عشق تاریخ مدرسه یک گروه سه نفری نه سیصد نفری تشکیل دادیم تا لگد محکمی باشد بر دهان سیصد سازها- لگد از مشت بیشتر درد داره! -اسم گروه را به افتخار نام مبارک شما گذاشتیم خشایار شاه و بعضی از شعارهایمان هم این است: (هالیوود! فیلمتو بردار و برو!) فیلم سیصد! دستو رو شده برام/ قصه­ها تو بلد شدم!) تازه یک سرودهم برای شما ساختم که اولش اینطوری شروع شد: (توخودت نمره سیصدی...!) عشق تمدن ایرانی ،داریوش

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 177صفحه 11