دریایی درطوفان
اقیانوسی آرام
آرامشی درکنارِ تنور نان
گردبادی در معرکه
معجزۀ کلمات
نشانۀ آیات ...
با کدام نور
براین منشور
خیره باشم و
باز بر خودِ خود
چیره باشم؟
تَکَلُّف تکلیف را
ازکفِ راهروانهات
تکاندی
پا برهنه
تشنه
بشکوه
-چون کوه
نشستی
که ایستاده باشی
ماندی،
برای رفتن ماندی
فیض و فضیلت و فضل فُزَت
فوارهای شد
به آسمان رفت
به زمین آمد
چاهی شد
که ماه، درآن آرامید.
*
مدینه...
و من درکنارِآبار
غرقهام
در به تنهای تو سرخُم میکنم
در ازدحام از تو دورم و
در ای کاش!
هُوَ الاَوّل
و سیزده
روز آغاز بود
با آمدنت
حسابِ اعداد را
پاک کردی
جهان با تو تقسیم شد
تو توان عالم بودی
هستی با تو در ذرّات
ضرب شد
کُل شد
هست شد
هستی شد
و تنها تو
بساطِ تفرقه وتفریق را
جمع کردی
تو همان هوالاول هوالآخر بودی
هُوَالآخِر.
مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 177صفحه 5