ملتی که از یک پاسبان می ترسید
اگر نصرت خدا نبود، چه طور یک ملتی که از یک پاسبان می ترسید، یک پاسبان اگر در بازار می آمد اجازه به خودش نمی داد که بگوید ما امروز مثلاً بیرق نمی زنیم بالای دکانها،
کتابامام به روایت امامصفحه 8 هیچ همچو چیزی در ذهنش نمی آمد، به خودش همچو اجازه ای نمی داد، اگر یاری خدا نبود، چه طور همین ملت به همین وضع یکدفعه ریختند بیرون، گفتند ما اصلاً سلطنت نمی خواهیم! سلطنت رژیم دو هزار و پانصد ساله را ما نمی خواهیم؛ این نصرتهای این خداست. شما شاید گاهی غفلت کنید از آن.
اگر نصرت خدا نبود، چه طور ذهن اینها را منصرف کرد از اینکه مقابله با همۀ قدرتها پیدا کند.
* * *
کتابامام به روایت امامصفحه 9