برای من مرگ بهتر است که این مصیبتها را بشنوم
[در این دیدار ابتدا مادر یکی از شهدا سخنانی ایراد کرد که خلاصۀ آن در زیر آمده است:
ای امام! ما در گنبد هیچ امنیت نداریم، ناموس و مالمان در خطر است. من دختر چهارده ساله ام را در آنجا گذاردم تا به حضور شما برسم. وقتی حرکت می کردم دخترم گفت: مرا هم به خدمت امام ببر، مرا به چه کسی می سپاری؟ آیا من از خود و ناموسم چگونه دفاع کنم؟ ای رهبر! من شرم دارم بگویم که مادری با گریه می گفت در جلوی روی من این گروه جنایتکار به دخترم تجاوز کرده و سر از بدن او جدا کردند.]
بسم الله الرحمن الرحیم
ای مادر! برای من مرگ بهتر از این است که این مصیبتها را بشنوم. ای مادرها و خواهرهای من! جوانهای شما جوانهای ما بودند. ...من اگر بمیرم بهتر از این است که [این مصیبتها را بشنوم]... . ما همه باید در راه اسلام شهید بشویم. اسلام عزیزتر از هر چیز است. من راجع به مصیبتهایی که به شما مادرها و خواهرها وارد شده است بسیار متأثرم به طوری که نمی توانم دیگر صحبت کنم.
* * *
کتابامام به روایت امامصفحه 131