برای سیگار گدایی می کردند
در جنگ عمومی من خودم شاهد بودم که سران سه دولت آمدند [متفقین] سران سه دولت یک مجلسی در ایران داشتند، یک کنفرانسی در ایران داشتند آمدند ایران. شاید اکثر شما یادتان نباشد ولی خوب من یادم هست. چرچیل یکی شان بود، روزولت یکی شان بود، استالین یکی. آنطوری که نقل کردند چرچیل آمد به فرودگاه و از آنجا با تاکسی آمد رفت [به محل] کارش؛ آن یکی هم همین طور ساده آمد؛ اما آقای استالین
کتابامام به روایت امامصفحه 109 گاو هم همراهش آورده بود که مبادا شیر غیر این گاو را بخورد! زندگی اشرافی ای که او داشت هیچ کس نداشت! در عین حال می گفتند ما با سایر افراد مثل هم هستیم! آن وقت خود من در همان وقتی که این با این وضع آمد ـ که همه چیز برایش مهیا بود و چقدر با تشریفات وارد شد، حتی گاو را آوردند که مبادا از شیر مثلاً گاو ایران بخورد یا گاو غیر تربیت شده بخورد ـ من خودم می رفتم از تهران به مشهد با اتوبوس ـ از آن طرف تا طرفهای مشهد... مال لشکر روسیه بود ـ این افرادی که نظامی بودند می آمدند برای سیگار گدایی می کردند! در عین حال تبلیغات اینطور بود که می گفتند «قارداش»! به هم می گفتند «قارداش» یعنی ما برادریم، مثل هم هستیم!
* * *
کتابامام به روایت امامصفحه 110