علت جنگ
موقعی که معاویه روی کار آمد و از طریقه و روش خلفا منحرف گشته و خلافت را مبدل به سلطنت نمود. در این موقع حضرت ناچار شد قیام کند؛ چون نمی توانست قیام نکند؛ زیرا روی موازین شرع و عقل نمی توانستند معاویه را یک روز بر مقام خلافت پایدار ببینند. ناصحینی که حضرت را از روی غفلت نصیحت می کردند و می گفتند بگذارید معاویه بماند تا پایۀ سلطنت و خلافت شما محکم شود، بعداً او را از مقامی که دارد پایین بیاورید، نمی دانستند که اگر حضرت صبر می کرد بعداً مورد اعتراض مسلمین واقع می شد، و پس از محکم شدن کار، ممکن نبود او را خلع کرد.
حالا شاید اشخاص غافل این نکته در ذهنشان باشد که خوب بود حضرت وقتی جای پای خودش را محکم می کرد، معاویه را خلع کند؛ ولکن اشتباه است. لهذاوقتی ملاحظه فرمودند یک حکومت جائر می خواهد حکومت کند، قیامْ وظیفۀ الهی بود و عمل فرمودند.(712)
11 / 9 / 41
* * *
قیام شما در مقابل دیکتاتور اصلی که تمام شعائر ملی و مذهبی را زیر پا گذاشته، چون قیام امیرالمؤمنین در مقابل معاویه می باشد که عملی بیش از اعمال آن
کتابسیمای معصومین (ع) در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 271 دیکتاتور مرتکب نشده بود. علی در مقابلِ ستمکاری بود که با امامت جمعه و جماعت و تشبث به اسلام، خون مردمان را می مکید؛ قیام در مقابل ظلم و ظالم بود و چندین هزار فدایی داد که عمار یاسر یکی از آنها بود.(713)
23 / 6 / 57
* * *
زمانی هم که حضرت امیر ـ سلام الله علیه ـ بودند، ایشان هم مبتلا شدند به یک جنگ داخلی؛ که می دیدند اگر این جنگ داخلی را [دنبال] نکنند، اسلام را معاویه فاتحه اش را می خواند. معاویه یک حکومت بود در شام؛ مثل سلاطین زندگی می کرد، دارای لشکر و دارای همه [امکانات] بود. حضرت امیر هم که در رأس روحانیت و آقای روحانیون است، ایشان هم که وقتی می خواهند جنگ بکنند، وقتی می خواهند زندگی بکنند و خلافت را بشناسانند، نمی آیند مردم را خواب کنند تا قدرتمندها بیایند اینها را بخورند. ایشان هم جنگ می کند؛ با کی؟ با معاویه که در مرکز شام نشسته و اسلام با بودن او در خطر است، و دارد مردم را استعباد کرده و ظلم می کند.(714)
23 / 7 / 57
* * *
حضرت امیر که جنگ کرد و در صفین، هجده ماه با معاویه جنگ کرد و چه قدرها، بیشتر از ده هزار نفر کشته دادند و کشتند، خیلی بیشتر. معاویه یک مردی بود که می گفت که من مسلمانم و من خلیفۀ پیغمبر باید باشم و نماز جماعت می خواند و امام جمعه بود و همۀ این کارها را او انجام می داد، همۀ این ظواهر را انجام می داد؛ معاویه ظواهر را خوب حفظ می کرد، مثل یزید نبود که ظواهرش هم ناجور بود، ظواهر را حفظ می کرد و اظهار اسلام هم می کرد. خوب چه شد که حضرت امیر به جنگ او پا شد؟ برای اینکه یک ظالم بود که مردم را استثمار کرده بود؛ رفته بود شام را گرفته بود مقابل حکومت اسلام، و مردم را داشت به ظلم و به تعدی وادار می کرد؛ چپاول می کرد مال مردم را، بیت المال را. حضرت امیر تکلیف داشت به اینکه با او
کتابسیمای معصومین (ع) در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 272 جنگ بکند، چه شکست بخورد چه شکست بدهد. حضرت امیر دیگر مبالات این را نداشت که حالا من که می روم، لَعَلَّ شکست بخورم. وقتی دید که می تواند حالا مقابل او بایستد، لشکر کشید و جنگ شد و بالاخره هم حضرت امیر ـ در اینجا باید گفت ـ شکست خورد.(715)
3 / 8 / 57
* * *
حضرت امیر هم جنگ کرده با یک قدرتی که متشبث به اسلام هم بوده، مثل معاویه؟! که حجت ما الآن بر این نزاعی که بینِ، بر این مبارزه ای که بینِ مسلمین و بین این دستگاه فاسد است، حجت ما بر جواز این و لزوم این عمل، حضرت امیر ـ سلام الله علیه است و عمل سیدالشهداء ـ سلام الله علیه؛ که دو نفر آدمی که اینها قدرت داشتند، آن شامات را آنها گرفته بودند و تحت قدرتشان بود و جنگها ـ چیزها داشتند، فوجهای... چرا این کار را کرد؟ اینها که مسلمان بودند.(716)
14 / 8 / 57
* * *
معاویه هم امام جماعت بوده هم امام جمعه؛ آنطور نبوده است که معاویه اصلاً نه نماز بخواند و نه روزه بگیرد، خیر هم نماز می خوانده و هم روزه می گرفته و هم امام جماعت هم بوده؛ می رفته مسجد و عقبش نماز می خواندند مسلمانها؛ هم روز جمعه می رفته نماز جمعه می خوانده و همۀ این مسائل شرعیه ای که بوده است ـ به حَسَب صورت ـ عمل می کرده لکن از باب اینکه یک آدم قاچاقی بوده و یک آدم ظالمی بوده و مال مردم را می گرفته و اگر هر جور دستش می رسیده ظلم و آدمکشی و همۀ اینها را داشته، حضرت امیر نه اینکه این چون نماز نمی خوانده، چون کافر بود قیام کرده بود بر ضد او؛ نخیر، کافر نبود و مسلمان هم بود و اظهار اسلام هم می کرد ولکن بر خلاف موازین این مَسْنَد را گرفته بود؛ یک حکومت جائر بود که برخلاف موازین الهی مسندی را گرفته بود و در آن مسند هم به طور ظالمانه عمل می کرد؛ از این
کتابسیمای معصومین (ع) در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 273 جهت حضرت امیر قیام کرد، ولو نرسید به نتیجه لکن تکلیف را ادا کرد؛ تکلیف این بود که با یک همچو آدمی باید معارضه و مبارزه بکند.(717)
27 / 8 / 57
* * *
حضرت امیر هم نتوانست. یعنی جنگ کرد و هجده ماه هم جنگ خونین [کرد] که از طرفین عدۀ زیادی [کشته شدند] همۀ اینها مسْلم بودند، از طرفیْن هم آنها مسْلم بودند و هم اینها مسْلم بودند، آنها مُسْلمِ فاسق بودند اینها مُسْلمِ عدالتخواه بودند، اینها با هم جنگ کردند و ـ عرض می کنم که ـ موفق نشدند به اینکه معاویه را از حکومت کنار بزنند. بیشتر از بیست هزار نفر ـ تقریباً ـ در این جنگها، در این هجده ماه، کشته شد؛ در جنگ [صِفین] «عمار یاسر» کشته شد؛ آن مرد بزرگوار. آنقدر کشته دادند.(718)
27 / 8 / 57
* * *
حضرت امیر ـ سلام الله علیه ـ قیام کردند بر ضد معاویه؛ در صورتی که معاویه هم تشبث به اسلام داشت و کارهای اسلامی را می کرد و شاید اعتقادات اسلامی هم داشته است، شاید؛ شاید هم نداشته. مع ذلک حتی آنهایی که حضرت امیر را به خیال خودشان نصیحت می کردند که شما یک مدتی معاویه را بگذارید در حکومت شامات باشد و بعد که پایۀ حکومت شما قوی شد آن وقت او را رد بکنید، به هیچ یک از این حرفها اعتنا نکردند و حجتشان هم این بود که یک نفر آدمی که برخلاف موازین الهی رفتار می کند و ظلم را در بلاد راه می اندازد، من حتی برای یک آن هم نمی توانم او را حاکم قرار بدهم. بلکه اگر حاکمش قرار می دادند این حجت می شد بر اینکه نه، می شود که یک فاسقی هم از طرف ولی امر حاکم باشد. و حضرت امیر مضایقه کرده از اینکه حتی اگر مصالحی هم آن وقت ـ مثلاً ـ بود که اگر پای ایشان محکم می شد ممکن بود مثلاً
کتابسیمای معصومین (ع) در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 274 معاویه را کنار بزنند، مع ذلک به خودشان اجازه نمی دادند که معاویه را حتی یک روز در سلطنت خودش باقی بگذارند.(719)
28 / 8 / 57
* * *
امیرالمؤمنین می دید که دین خدا در خطر است، معاویه دارد وارونه می کند دین خدا را، برای خدا قیام کرد.(720)
8 / 3 / 58
* * *
قیام بر ضدِ حکومت اسلامی در حکم کفر است. بالاتر از همه معاصی است. همان بود که معاویه قیام می کرد، حضرت امیر قتلش را واجب می دانست. قیام بر ضد حکومت اسلامی یک چیز آسانی نیست.(721)
18 / 9 / 58
* * *
حل مسئلۀ منافقین از اعظم مشکلاتی است که برای ملت ما و برای اسلام از اول بوده. با معاویه باید چه کرد که امام جماعت است. و برای خدا ـ به قول خودش ـ برای اسلام، برای خودش می خواهد هم جنگ بکند برای اسلام و هم [خدمت] بکند و اینها! منافق است. به مردم شام حالی کرده است که من یک آدم مسلمانی هستم، و مخالف امیرالمؤمنین هم که اصلاً مسلمان نیست. این که امیرالمؤمنین را آنجا می گوید مسلمان نیست. به طوری که وقتی می گویند به اهل شام که علی را کشتند در محراب عبادت، می گویند مگر او نماز می خواند؟ تو مسجد چه می کرد علی؟ با اینها باید چه کرد؟ جز پناه به خدای تبارک و تعالیٰ.(722)
23 / 9 / 58
* * *
کتابسیمای معصومین (ع) در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 275