فصل دوم در آداب قلبیۀ قنوت است
بدان که «قنوت» یکی از مستحبّات مؤکّده است که ترک آن شایسته نیست، بلکه احتیاط در اِتیان به آن است؛ زیرا که بعضی از اصحاب قائل به وجوب شده اند، و ظاهر بعض روایات نیز وجوب است، گر چه اقویٰ در صناعت فقهی عدم وجوب است، چنانچه مشهور بین علماء اعلام است. و آن به همین کیفیّت خاصّه که بین امامیّه رضوان اللّه علیهم متعارف است
کتابآداب الصلوة - آداب نمازصفحه 373 می باشد؛ یعنی، متقوّم است به بلند نمودن دست را در حذاء وجه، و بسط باطن کفها را طرف آسمان و خواندن ادعیۀ مأثوره یا غیر مأثوره. و جایز است دعا نمودن به هر زبان، عربی یا غیر آن. و عربی احوط و افضل است.
و فقها فرموده اند افضل ادعیه در آن، دعای «فَرَج» است. و دلیل فقهی معتدّبهی به نظر نویسنده نرسیده بر افضلیّت؛ ولی مضمون دعا دالّ بر فضیلت تامّۀ آن است، زیرا که مشتمل بر «تهلیل» و «تسبیح» و «تحمید» است که روح توحید است؛ چنانچه بیان آن شد. و نیز مشتمل بر اسماء بزرگ الهی است از قبیل: «اللّه »، «الحَلیم»، «الکریم»، «العَلِیّ»، «العَظیم»، «الرَّبّ»؛ و نیز مشتمل بر ذکر رکوع و سجود است؛ و نیز مشتمل بر اسماء ذات و صفات و افعال است؛ و نیز مشتمل است بر مراتب تجلیّات حق جلّ و علا؛ و نیز مشتمل است بر سلام بر مرسلین، گر چه احتیاط ترک آن است، ولی اقوی جواز است؛ و نیز مشتمل است بر صلوات بر پیغمبر و آل او علیهم السلام. گویی این دعای شریف با این اختصار مشتمل به تمام وظایف ذکریّۀ صلوة است.
و از گفتۀ فقها رضوان اللّه علیهم نیز اثبات افضلیّت توان کرد، یا به واسطۀ تسامح در ادلّۀ سنن؛ گر چه نویسنده را در آن تأملی است. و یا به واسطۀ کشفِ دلیل معتبری، که به نظر ما نرسیده، که مبنای اجماع در نظر متأخرین است.
و از ادعیۀ شریفه که بسیار فضیلت دارد و نیز مشتمل بر آداب مناجات
کتابآداب الصلوة - آداب نمازصفحه 374 بنده با حق است و مشتمل بر تعداد عطایای کاملۀ الهیّه است که با حال قنوت که حال مناجات و انقطاع به حق است تناسبی تامّ دارد و بعضی از مشایخ بزرگ رحمه اللّه بر آن تقریباً مواظبت داشت، دعای یٰامَنْ اَظْهَرَ الْجَمیل است که از کنوز عرش است، و تحفۀ حق برای رسول خدا است؛ و برای هر یک از فقرات آن فضایل و ثوابهای بسیار است؛ چنانچه در توحید شیخ صدوق رحمه اللّه است.
و بهتر در ادب عبودیّت آن است که در حال قنوت، که حال مناجات و انقطاع به حق است در خصوص صلوة، که همه اش اظهار عبودیت و ثناجویی است، و در این حالت که ذات مقدّس حق جلّ و علا بالخصوص فتح باب مناجات و دعا به روی عبد فرموده و او را به این تشریف شرافت داده، بندۀ سالک نیز ادب مقام مقدّس ربوبیّت را نگاه دارد، و از ادعیۀ خود مراقبت کند که مشتمل بر تسبیح و تنزیه حق تعالی و متضمّن ذکر و یاد حق باشد؛ و چیزهایی که از حق در این حال شریف می خواهد از سنخ معارف الهیّه و طلب فتح باب مناجات و انس و خلوت و انقطاع به سوی او باشد؛ و از طلب دنیا و امور خسیسه حیوانیّه و شهوات نفسانیّه احتراز کند، و خود را در محضر پاکان شرمساز ننماید و در محفل ابرار بی مقدار نکند.
ای عزیز، قنوت دست شستن از غیر حق و اقبال تامّ به عزّ ربوبیّت پیدا کردن است، و کف خالی و سؤال به جانب غنیّ مطلق دراز نمودن است؛ و در این حال انقطاع، از بطن و فرج سخن راندن و از دنیا یادکردن کمال نقصان و تمام خسران است.
جانا، اکنون که از وطن خود دور افتادی و از مجاورت احرار محجور شدی و گرفتار این ظلمتکدۀ پر رنج و محن گردیدی، خود چون کرم ابریشم بر خود متن.
عزیزا، خدای رحمن فطرت تو را به نور معرفت و نار عشق تخمیر
کتابآداب الصلوة - آداب نمازصفحه 375 نموده، و به انواری چون انبیاء و عشاقی مانند اولیاء مؤیّد فرموده، این نار را به خاک و خاکستر دنیای دنیّ منطفی نکن؛ و آن نور را به کدورت و ظلمت توجّه به دنیا که دار غربت است مکدّر ننما؛ باشد که اگر توجّهی به وطن اصلی کنی و انقطاع به حق را از حق طلب کنی و حالت هجران و حرمان خود را با دلی دردناک به عرضش برسانی و احوال بیچارگی و بینوایی و گرفتاری خویش را اظهار کنی، مددی غیبی رسد و دستگیری باطنی شود و جبران نقایص گردد، اِذْ مِنْ عادَتِهِ الاِْحْسانُ وَ مِنْ شیمَتِهِ التَّفَضُّل.
اگر از فقرات مناجات «شعبانیّۀ» امام متَّقین و امیرمؤمنین و اولاد معصومین او علیهم السلام، که امامان اهل معارف و حقایقند، در قنوت بخوانی، خصوصاً آن جا که عرض می کنند: اِلٰهی هَبْ لی کَمالَ الاِْنْقِطٰاعِ اِلَیْکَ الخ، ولی با حال اضطرار و تبتّل و تضرّع نه با دل مرده چون دل نویسنده، بسیار مناسب این حال است.
بالجمله، مقام «قنوت» در نظر نویسنده چون مقام «سجود» است: آن یک، توجّه و اقبال به ذلّ عبودیّت و تذکّر مقام عزّ ربوبیّت است؛ و این یک، اقبال به عزّ ربوبیّت و تذکّر عجز و ذلّ عبودیّت است. و این به حسب مقام متوسّطین است. و اما به حسب مقام کمّل، چنانچه «سجود» مقام فنای عبد و ترک غیر و غیّرت است، «قنوت» مقام انقطاع به حق و ترک اعتماد به غیر است که روح مقام توکّل است. و بالجمله، چون «قیام» مقام توحید افعالی است و این توحید در رکعت دوم تمکین شود، در قنوت اظهار نتیجۀ آن کند که کشکول گدایی را پیش حق بَرَد و از خلق منقطع شود و گریزان گردد.
کتابآداب الصلوة - آداب نمازصفحه 376