مصاحبه
تبیین مواضع اسلام و سیاست های آینده ایران
مصاحبه با روزنامه «تایمز» درباره تبیین مواضع اسلام و سیاست های آینده ایران
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

نوع ماده: صحیفه امام

پدیدآورنده : خمینی، روح الله، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، 1279 - 1368

محل نشر : تهران

ناشر: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)

زمان (شمسی) : 18 دی‌ ‭1357

زمان (قمری) : 9 ص‍ف‍ر ‭1399

مکان: ‫پاریس - نوفل لوشاتو

شماره صفحه : 387

موضوع : تبیین مواضع اسلام و سیاست های آینده ایران

زبان اثر : فارسی

مصاحبه کننده : خبرنگار روزنامۀ انگلیسی تایمز

مصاحبه با روزنامه «تایمز» درباره تبیین مواضع اسلام و سیاست های آینده ایران

مصاحبه

‏زمان: 18 دی 1357 / 9 صفر 1399‏

‏مکان: پاریس، نوفل لوشاتو‏

‏موضوع: تبیین مواضع اسلام و سیاستهای آیندۀ ایران‏

‏مصاحبه کننده: خبرنگار روزنامۀ انگلیسی تایمز‏

سؤال: ‏[‏‏مایلم که قدری دربارۀ دوران کودکی شما و شغل شما در آن زمان بدانم و شاید هم مختصری از‏‎ ‎‏دوران طفولیت شما و طریقی که از آن طریق به اعتقاد کنونی راه یافتید. کیفیتها و ارزشهایی که برای شما‏‎ ‎‏مهم بوده و هستند چیست؟ به عنوان یک مسیحی دربارۀ فرهنگ شما زیاد نمی دانم. از این رو اولین‏‎ ‎‏سؤالم این است که اعتقادات شما چیست؟ کجا و چگونه این اعتقادات را فرا گرفتید؟ و چگونه آنها را‏‎ ‎‏عمل می کنید؟ و به عنوان سؤالی تکمیلی، لطفاً مختصری از شرح کار خود را بیان کنید.‏‏]‏

جواب: ‏زندگی شخصی من هم مانند همۀ افراد، حادثه ای است جزئی از تمام حوادثی که در‏‎ ‎‏جهان می گذرد، که نیازی به شرح و توضیح آن نمی بینم. ولی اعتقادات من و همۀ‏‎ ‎‏مسلمین همان مسائلی است که در قرآن کریم آمده است و یا پیامبر اسلام (ص) و‏‎ ‎‏پیشوایان بحق بعد از آن حضرت بیان فرموده اند که ریشه و اصل همۀ آن عقاید ـ که‏‎ ‎‏مهمترین و با ارزش ترین اعتقادات ماست ـ اصل توحید است. مطابق این اصل، ما‏‎ ‎‏معتقدیم که خالق و آفرینندۀ جهان و همۀ عوالم وجود و انسان تنها ذات مقدس خدای‏‎ ‎‏تعالی است که از همۀ حقایق مطلع است و قادر بر همه چیز است و مالک همه چیز. این‏‎ ‎‏اصل به ما می آموزد که انسان تنها در برابر ذات اقدس حق باید تسلیم باشد و از هیچ‏‎ ‎‏انسانی نباید اطاعت کند مگر اینکه اطاعت او اطاعت خدا باشد؛ و بنابراین هیچ انسانی‏‎ ‎‏هم حق ندارد انسانهای دیگر را به تسلیم در برابر خود مجبور کند. و ما از این اصل‏‎ ‎‏اعتقادی، اصل آزادی بشر را می آموزیم که هیچ فردی حق ندارد انسانی و یا جامعه و‏‎ ‎‏ملتی را از آزادی محروم کند، برای او قانون وضع کند، رفتار و روابط او را بنا به درک و‏‎ ‎‏شناخت خود که بسیار ناقص است و یا بنا به خواسته ها و امیال خود تنظیم نماید. و از این‏

‏اصل ما نیز معتقدیم که قانونگذاری برای بشر تنها در اختیار خدای تعالی است، همچنان‏‎ ‎‏که قوانین هستی و خلقت را نیز خداوند مقرر فرموده است. و سعادت و کمال انسان و‏‎ ‎‏جوامع تنها در گرو اطاعت از قوانین الهی است که توسط انبیا به بشر ابلاغ شده است و‏‎ ‎‏انحطاط و سقوط بشر به  علت سلب آزادی او و تسلیم در برابر سایر انسانهاست و بنابراین‏‎ ‎‏بنا، انسان باید علیه این بندها و زنجیرهای اسارت و در برابر دیگران که به اسارت دعوت‏‎ ‎‏می کنند قیام کند و خود و جامعۀ خود را آزاد سازد تا همگی تسلیم و بندۀ خدا باشند. و از‏‎ ‎‏این جهت است که مبارزات اجتماعی ما علیه قدرتهای استبدادی و استعماری آغاز‏‎ ‎‏می شود و نیز از همین اصل اعتقادی توحید، ما الهام می گیریم که همۀ انسانها در پیشگاه‏‎ ‎‏خداوند یکسانند. او خالق همه است و همه مخلوق و بندۀ او هستند. اصل برابری انسانها‏‎ ‎‏و اینکه تنها امتیاز فردی نسبت به فرد دیگر بر معیار و قاعدۀ تقوا و پاکی از انحراف و‏‎ ‎‏خطاست؛ بنابراین با هر چیزی که برابری را در جامعه بر هم می زند و امتیازات پوچ و‏‎ ‎‏بی محتوا را در جامعه حاکم می سازد باید مبارزه کرد. البته این آغاز مسئله است و بیان‏‎ ‎‏یک ناحیۀ محدود از این اصل و اصول اعتقادی ما؛ که برای توضیح و اثبات هر یک از‏‎ ‎‏بحثهای اسلامی، دانشمندان در طول تاریخ اسلام کتابها و رساله های مفصلی نوشته اند.‏

ــ     ‏[‏‏می خواهم که توانایی آن را بیابم که این تناقض مشهود بین نقش شما به عنوان یک رهبر مذهبی و‏‎ ‎‏نقشی را که به عنوان محور مخالفین به عهده دارید توجیه کنم! مشی رژیم شاه چگونه منجر به تبعید شما‏‎ ‎‏گردید؟ و دولتهای این رژیم چه کرده اند که شما را به مخالفت واداشته است؟ من شما را به عنوان‏‎ ‎‏صخره ای می بینم که مستحکم در میان جریان حوادث کوبنده ایستاده اید، پایگاهی هستید در میان‏‎ ‎‏حوادث گذرا. و از این رو من فکر نمی کنم که صحیح باشد که شما را به عنوان یک شخصیت انقلابی‏‎ ‎‏توصیف کنم. اهمیت شخص شما در حوادثی که می گذرد چه اندازه است و فکر می کنید چه اندازه نفوذ‏‎ ‎‏شخصی بر این حوادث داشته باشید؟‏‏]‏

ــ     ‏اگر شما بتوانید مفهوم مذهب را در فرهنگ اسلامی ما درک و دریافت کنید به روشنی‏‎ ‎‏خواهید دید که هیچ گونه تناقضی بین رهبری مذهبی و سیاسی نیست بلکه همچنان که‏‎ ‎‏مبارزۀ سیاسی بخشی از وظایف و واجبات دینی و مذهبی است، رهبری و هدایت کردن‏

‏مبارزات سیاسی گوشه ای از وظایف و مسئولیتهای یک رهبر دینی است. کافی است شما‏‎ ‎‏به زندگی پیامبر بزرگ اسلام (ص) و نیز زندگی امام علی ـ علیه السلام ـ نگاه کنید که هم‏‎ ‎‏یک رهبر مذهبی هستند و هم یک رهبر سیاسی. و این مسئله در فرهنگ شیعه از مسائل‏‎ ‎‏بسیار روشن است و هر مسلمان شیعی وظیفۀ یک رهبر مذهبی و دینی می داند که در‏‎ ‎‏سرنوشت سیاسی و اجتماعی جامعه مستقیماً دخالت کند و هدایت و نقش تعیین کنندۀ‏‎ ‎‏خود را انجام دهد. مفهوم مذهب و رهبر مذهبی در فرهنگ اسلامی بسیار تفاوت دارد از‏‎ ‎‏مفهوم آن در فرهنگ شما که مذهب صرفاً یک رابطۀ شخصی و معنوی است بین انسان‏‎ ‎‏و خدا. و از این رو مذهب اسلام از هنگام ظهورش متعرض نظامهای حاکم در جامعه‏‎ ‎‏بوده و خود دارای سیستم و نظام خاص اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی بوده است که‏‎ ‎‏برای تمامی ابعاد و شئون زندگی فردی و اجتماعی قوانین خاصی وضع کرده است و جز‏‎ ‎‏آن را برای سعادت جامعه نمی پذیرد. مذهب اسلام همزمان با اینکه به انسان می گوید که‏‎ ‎‏خدا را عبادت کن و چگونه عبادت کن؛ به او می گوید چگونه زندگی کن و روابط خود را‏‎ ‎‏با سایر انسانها باید چگونه تنظیم کنی، و حتی جامعۀ اسلامی با سایر جوامع باید چگونه‏‎ ‎‏روابطی را برقرار نماید. هیچ حرکت و عملی از فرد و یا جامعه نیست مگر اینکه مذهب‏‎ ‎‏اسلام برای آن حکمی مقرر داشته است. بنابراین طبیعی است که مفهوم رهبر دینی و‏‎ ‎‏مذهبی بودن، رهبری علمای مذهبی است در همۀ شئون جامعه، چون اسلام هدایت‏‎ ‎‏جامعه را در همۀ شئون و ابعاد آن به عهده گرفته است. و اما اینکه چرا امروز تمامی‏‎ ‎‏علمای مذهبی علیه رژیم شاه و دولتهای او قیام کرده اند بسیار واضح است. امام علی (ع)‏‎ ‎‏می گوید: «خداوند از دانشمندان پیمان گرفته است که بر سیریِ ستمگر و گرسنگی مظلوم‏‎ ‎‏سکوت نکنند.‏‎[1]‎‏» و این شاه ستمگر و دارو دستۀ اوست که با همۀ فقر طاقت فرسای مردم‏‎ ‎‏ما، میلیاردها دلار ثروت کشور را به خود اختصاص داده است. و نیز: «اگر بدعتها در دین‏‎ ‎‏ظاهر شود، بر علماست که دانش خود را آشکار کنند و نگذارند فریبها و نیرنگها و‏

‏دروغهای بدعت گذاران در دین و در مردم اثر کند و منحرف سازد.» و این شاه است که با‏‎ ‎‏انواع دروغها و حیله ها، هم دین خدا را تحریف کرده و خواسته های شیطانی خود و‏‎ ‎‏اربابانش را به عنوان قوانین منطبق با اسلام بر ملت مظلوم ایران تحمیل می کند، و هم‏‎ ‎‏حقایق و واقعیات را وارونه جلوه می دهد. بر علمای دینی و مذهبی است که چهرۀ واقعی‏‎ ‎‏او را به ملت معرفی کنند. مثلاً ببینید شما، شاه کشاورزی ما را نابود کرد و کشور را در مواد‏‎ ‎‏غذایی وابسته به خارج نمود و هنوز هم به اصلاحات ارضی خود افتخار می کند؛ آیا این‏‎ ‎‏یک تحریف نیست؟ و یا مثلاً نفت ایران را تا آنجا که می تواند استخراج می کند و با پول‏‎ ‎‏آن برای اجانب پایگاه نظامی تأسیس می کند. و یا به بهانۀ صنعتی کردن کشور‏‎ ‎‏ـ صنایع مونتاژ ـ آن هم اکثراً با سرمایه های خارجی و بدون هماهنگی با شرایط‏‎ ‎‏اقتصادی کشور، ایران را بازار مصرف اجناس تجملی خارج ساخته و از این طریق ثروت‏‎ ‎‏کشور را به هدر می دهد و بعد ادعای مدرنیزه کردن کشور را دارد. و صدها تحریف و‏‎ ‎‏خیانت دیگر که بر هر مسلمانی و در درجۀ اول بر علمای دینی و مذهبی واجب است که‏‎ ‎‏قیام کنند و خود و ملت را از این ستمگریها نجات دهند.‏

ــ     ‏[‏‏و اما دربارۀ موقعیت کنونی که باید اقرار کنم که ممکن است خیلی سریع پیش از آنکه من بتوانم شاهد‏‎ ‎‏آن باشم تغییر کرده باشد؛ نخست وزیر جدید‏‎[2]‎‏ از شما دعوت کرده است که به ایران برگردید؛ در‏‎ ‎‏تحت چه شرایطی شما چنین خواهید کرد؟‏‏]‏

ــ     ‏نخست وزیر و هر دولتی که با وجود شاه به سرِ کار بیاید غیر قانونی است و از نظر ملت‏‎ ‎‏ایران اعتبار ندارد؛ و بازگشت من به ایران متوقف بر این است که در آنجا بهتر بتوانم به‏‎ ‎‏وظایفم در زمینۀ خدمت به اسلام و نهضت اسلامی ملت ایران عمل کنم و دعوت یا عدم‏‎ ‎‏دعوت آنان در تصمیم من هیچ گونه نقشی ندارد.‏

ــ     ‏[‏‏شما از کارکنان صنعت  نفت خواسته اید که تولید نفت را متوقف کنند. آیا این خواستۀ شما با یک پاسخ‏‎ ‎‏رضایت بخش مواجه شده؟‏‏]‏


ــ     ‏بله؛ طبق گزارشات حتی یک قطره نفت هم استخراج نمی شود؛ و بعد ما برای تأمین‏‎ ‎‏مصرف داخلی، هیأتی اعزام نمودیم و به این مسئله رسیدگی کردیم و عده ای از کارکنان‏‎ ‎‏را برای تأمین همین مقدار دعوت کردند که به سرِ کار خود برگردند.‏

ــ     ‏[‏‏آیا نگران این نیستید که مردمی که با انگیزه های سیاسی وارد این نهضت شده اند در پس آنچه که شما‏‎ ‎‏به خاطرش قیام کرده اید پنهان شده و از موقعیت شما برای مقاصد خود استفاده کنند؟‏‏]‏

ــ     ‏امروز هرکس کمی مطالعه در ماهیت نهضت ایران کند خواهد دید که نهضتی است‏‎ ‎‏صد درصد اسلامی، و هرکس بخواهد در این حرکت شرکت کند باید خود را با آن‏‎ ‎‏تطبیق دهد که در غیر این صورت مطرود ملت خواهد بود. البته اشخاصی هم هستند که‏‎ ‎‏علیه شاه مبارزه می کنند و مسلمان هم نیستند ولی تعداد آنان خیلی کم است.‏

ــ     ‏[‏‏آیا هیچ گونه شرایطی وجود خواهد داشت که شما در تحت آن بتوانید وجود شاه را و یا جانشینان وی‏‎ ‎‏را بر تخت قبول کنید؟‏‏]‏

ــ     ‏با وجود شاه و جانشینانش هیچ راه حلی برای بحران ایران وجود ندارد و شاه جز کنار‏‎ ‎‏رفتن چاره ای ندارد.‏

ــ     ‏[‏‏چه نوع حکومتی را مایلید در ایران ببینید؟ آیا شما خواستار چنین حکومتی هستید که اکنون در ایران‏‎ ‎‏روی کار آمده و یا مایلید در چنین حکومتی شرکت کنید؟‏‏]‏

ــ     ‏ما جمهوری اسلامی را اعلام کرده ایم و ملت با راهپیماییهای مکرر به آن رأی داده‏‎ ‎‏است. حکومتی است متکی به آرای ملت و مبتنی بر قواعد و موازین اسلامی.‏

ــ     ‏[‏‏و بالأخره دربارۀ آینده فکر می کنید چه اتفاقی خواهد افتاد؟ آیا جنگ داخلی راه حل کم ضررتر‏‎ ‎‏خواهد بود؟ و آیا واقعاً احتمال صلح وجود دارد؟ وقتی که زندگی در ایران به حالت عادی برگردد،‏‎ ‎‏زندگی یک فرد متوسط را چگونه مجسم می کنید؟ امید شما و آنچه که می خواهید بدان برسید چیست؟‏‎ ‎‏و آیا به چنین چیزی در خارج از ایران نایل خواهید آمد؟‏‏]‏

ــ     ‏به خواست خدای تعالی ملت ایران راه خود را یافته و به پیش می رود. و ما معتقدیم که‏‎ ‎‏پس از پیروزی ملت، با اجرای قوانین اسلامی جامعه ای به وجود آید که الگو و نمونه‏‎ ‎‏باشد برای ملتهای جهان، برای نجات و سعادت خود. جنگ داخلی صورت نخواهد‏

‏گرفت. دیر یا زود ارتش به ملت خواهد پیوست؛ و اصولاً به غیر از تنی چند از ارتشیان‏‎ ‎‏بقیه معتقد به راه ملت هستند و من از طرز تفکر خیلی از آنان آگاهی دارم. بارها سیاسیون‏‎ ‎‏ایران مرا از ارتش بیم داده اند ولی آنان اشتباه می کنند؛ برای آنان جوّ کاذب به وجود‏‎ ‎‏آورده اند.‏

ــ     ‏[‏‏اگر چپیها از نارضایتیهای عمومی استفاده کنند و قدرت را تصاحب کنند، آیا شما فکر می کنید بتوانید‏‎ ‎‏که چنان اثری روی آنها بگذارید که آنچه را که شما برایش ارزش قائلید رعایت کنند؟ و آیا با توجه به‏‎ ‎‏این همه کار که شما باید به انجام برسانید آرزو نمی کردید که مرد جوانتری بودید؟‏‏]‏

ــ     ‏چنین چیزی در ایران امکان ندارد. در یک کشور مسلمان که مردم آن به نام قرآن و به‏‎ ‎‏خاطر خدا خون می دهند ممکن نیست حکومتی سر کار آید که از اول پرچم ضد خدا و‏‎ ‎‏ضد اسلام را در دست گرفته است. شاه با همۀ ریاکاریها و تظاهر به اسلام، بالأخره چهرۀ‏‎ ‎‏واقعی او آشکار شد و ملت او را عقب راند. ملت ایران از نظر ایمان و عقیده محتاج‏‎ ‎‏نیست تا به مکتبهای ضد خدایی پناه ببرد. ملت ایران خواستار عدالتند و آزادی و‏‎ ‎‏استقلال؛ که معتقدند جز در سایۀ اسلام و با قوانین اسلام به آن نمی رسند. اگر از چند‏‎ ‎‏بچه ای که به علت نداشتن تجربه به چپ گرایش پیدا کرده اند بگذریم، چپ به معنی‏‎ ‎‏واقعی اش در افراد روشنفکر که از جامعۀ ایران شناخت داشته باشند وجود ندارد. در‏‎ ‎‏ایران اسلام حاکم است و بس.‏

ــ     ‏[‏‏شما نقش و وظیفۀ خودتان را در شرایط فعلی چه می بینید؟‏‏]‏

ــ     ‏ما نقش هدایت داریم. همیشه همین نقش بوده است. ما مسائلی را که می بینیم مفید است‏‎ ‎‏برای ملت ایران طرح می کنیم. چیزهایی را که مضر است نفی می کنیم و کوشش می کنیم‏‎ ‎‏برای پیشبرد مقاصد اسلامی.‏

ــ     ‏[‏‏آیا آماده هستید که برای جهاد مسلحانه فرمان بدهید ـ اگر تمام راهها بسته بشود؟‏‏]‏

ــ     ‏اگر تمام راهها بسته شود مورد مطالعه قرار خواهیم داد. ولی با شناختی که من از ارتش‏‎ ‎‏دارم به این مرحله نخواهد رسید.‏


ــ     ‏[‏‏شما شخصاً به واسطۀ رژیم شاه رنجهای بسیار برده اید، تبعید شده اید، زندانی دیده اید، پسرتان‏‎[3]‎‏ به‏‎ ‎‏نحو اسرارآمیزی کشته شده است. آیا با تمام اینها شما هیچ خصومت شخصی ای در مورد شاه احساس‏‎ ‎‏می کنید؟‏‏]‏

ــ     ‏ابداً! من به هیچ وجه احساس خصومت شخصی با شاه ندارم. برای مبارزه نه شخص‏‎ ‎‏خودم مطرح است و نه پسرم؛ و من هیچ گاه احساس ناراحتی شخصی از او نکرده ام. من‏‎ ‎‏برای خیانتهایی که شاه در این پنجاه سال کرده، جنایاتی که به ملت من وارد کرده مخالفم.‏

ــ     ‏[‏‏شما از «ملت من» صحبت می کنید و واقعیت این است که شما رهبر این حرکت عظیم شده اید. آیا شما‏‎ ‎‏نگران این نیستید که سیاسیون ممکن است از این موقعیت استفاده کنند و سعی کنند که در پس پرده از‏‎ ‎‏شما سوءاستفاده کنند و پس از پایان یافتن مسئله ظاهر شوند و بهره برداری کنند؟‏‏]‏

ــ     ‏ما تا بتوانیم کوشش می کنیم که مسائل را خودمان حل کنیم و آنچه در اختیار داریم عمل‏‎ ‎‏می کنیم و ملت هم پشتیبان ماست. امیدوارم که آنانی که امروز و یا این روزها مبارز‏‎ ‎‏شده اند واقعاً معتقد به مبارزه شده باشند و فرصت طلب نباشند. البته در هر مبارزه، آن هم‏‎ ‎‏مبارزۀ ایران که دامنه اش بسیار وسیع است، فرصت طلبان در آینده کارهایی می کنند که‏‎ ‎‏امروز نمی توانند انجام دهند ولی ملت ما به امید خدا بعد از پیروزی دیر یا زود همه را سرِ‏‎ ‎‏جایشان می نشاند، ان شاءالله .‏

‎ ‎

  • ـ نهج البلاغه، خطبه 3، معروف به شقشقیه.
  • ـ شاپور بختیار.
  • ـ شهید سید مصطفی خمینی.