مجله نوجوان 50 صفحه 6
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : سپیده اسلامی

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء، محسن وطنی

موضوع : نوجوان

مجله نوجوان 50 صفحه 6

کاوه کهن به فرشته ها سلام برسان وقتی یک دوست خوب می رود، تو فقط یک نفر را از دست نداده ای. وقتی یک دوست مهربان می رود تو انگار تنها شده ایی. حس می کنی پشتت را خالی گذاشته اند. طعم تلخ جدایی را حس می کنی. وقتی دوست خوبی برای همیشه بار سفر می بندد فرق نمی کند یک روز با او بودی یا سالها از مصاحبتش لذت برده ای. او رفته است و تو مانده ای و خودت؛ سر در گم و آشفته. اشکان رفت و همه گریستند به جز من. شاید چون می دانستم که دارد به جای خوبی می رود و بی قراری برای عزیزی که همیشه شاد بودن را دوست داشت، بیهوده است. اشکان در حالی رفت که می توانستیم سالهای سال با هم در همان دفتر کوچک از بودن و شاد بودن لذات ببریم، که او بگوید چطور همه ما را دوست دارد و ما جدی نگیریم. که باز تلفنهای مجله زنگ بخورند و از آن طرف صدای خوانندگان مشتاق بیاید و پاسخهای اشکان قمیشی. دیگر هر هفته باید مجله های دوست را از کسی به جز اشکان بگیریم و فکر کنیم که حالا یک دوست کمتر شده است. هیچ کس فکرش را نمی کرد. می دانم مرگ حق است و همه باید روی بروند اما می دانید که مرگ جوانها سخت است. یادتان هست در آن گزارش تابستانی آبدوغ خیار، ما چقدر مدیر اجرایی را دست انداختیم. یادمان هست روزها و شبهایی را که اشکان در تب و تاب کار مجله بود و هر وقت دلمان می گرفت یک جمله کوتاه او کافی بود تا با انرژی برویم سراغ کار و زندگی. اشکان جان! دعا کن ما هم بتوانیم بدون تو این راه را ادامه دهیم. دل نوجوانها را شاد کنیم و اندکی به دانش و بیشن آنها اضافه کنیم. جایت همیشه خالی است بین ما و دل تمام خوانندگان دوست. تو هم به فرشته ها سلام برسان اما قول بده ما را فراموش نکنی.

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 50صفحه 6