مجله نوجوان 67 صفحه 27
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : سپیده اسلامی

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء، محسن وطنی

موضوع : نوجوان

مجله نوجوان 67 صفحه 27

برای فرار از پشه ها ! «های» اسم میمونی است که در این تصویر می بینید . او روزی یک هزار پای علف خوار پیدا کرد ، « جان رابینسون » زیست شناس که شاهد این جریان بود ، فکر کرد که هزار پا به زودی سر از شکم «های» در خواهد آورد . رابینسون برای بررسی و مطالعه زندگی میمونها به جنگل های ونزوئلا رفته بود و انتظار داشت « های » هزارپا را هم مثل جیرجیرکها و ملخها ببلعد . امّا« های » این کار را نکرد و هزارپا را گاز زد و سپس آن را به بدنش مالید ، درست مثل ما انسانها که کرم ضدّ آفتاب روی پوستمان می مالیم . وقتی کارش تمام شد ، هزارپا را به یک میمون دیگر داد و او هم کار را تکرار کرد . رابینسون که از تعجب دهانش بازمانده بود پیش خودش فکر می کرد که این حرکات چه مفهومی می تواند داشته باشد ؟ او می گوید : « گاز زدن هزارپای علف خوار ، ظاهراً باعث آزاد شدن نوعی ماده شیمیایی می شود . » او این ماده را دقیقاً نمی شناخت ، به همین دلیل هزار پاها را به یک آزمایشگاه فرستاد تا مورد آزمایش قرار گیرد . نتیجه شگفت انگیز بود . هزارپا های علف خوار در بدنشان ماده ای دارند که حشرات از آن متنفرند . میمونها در فصل هایی که پشه های مزاحم زیاد می شوند ، به دنبال هزارپای علف خوار هستند تا با استفاده از ماده ای که در بدن آن ها است ، پشه ها را از خود دور کنند . خارپشت راهنما مردم قبیلۀ آفریقایی « واتونگوه » بیمار شده بودند و « بابوکالونده » طبیب هم هیچ راه علاجی برای آن ها پیدا نمی کرد ، تا اینکه سرانجام یک خارپشت راهنمایی اش کرد ! « کالونده » که از درمان های سنتی نا اُمید شده بود و هیچ راه دیگری هم برای درمان بیماری گوارشی مردم قبیله سراغ نداشت ، روزی برای شکار به جنگل رفت . حوالی رودخانۀ « تانگانیکا » چشمش به یک خارپشت تاجدار کوچک افتاد ، « کالونده » او را شکار نکرد و ناگهان متوجه شد که خارپشت کوچک هم علایم نوعی بیماری ، شبیه به بیماری قبیله دارد . « کالونده » معتقد بود حیوانات پزشکان خوبی هستند و به خوبی خودشان را درمان می کنند او خارپشت را تعقیب کرد و در رفتار هایش دقیق شد و پی برد که حیوان به غذا های همیشگی اش بی تفاوت شده و به جای آن ها ریشه گیاه « مولنگلله » را می جود . دو روز بعد ، خارپشت بهبود یافت و به زندگی عادی اش برگشت . « کالونده » با استفاده از گیاه « مولنگلله » داروی جدیدی ساخت و به بیمارانش داد . داروی جدیدی با سرعت تآثیر کرد و مردم قبیله شفا پیدا کردند . دندان پزشکی سرپایی « بِله » اسم این شامپانزه است . او در باغ وحش زندگی می کند و تا به حال به مدرسه نرفته و در مورد بهداشت دهان و دندان ، آموزش ندیده اما اطلاعات خوبی در مورد دندان دارد . « ویلیام سی مک گریو » استاد دانشگاه میامی می گوید : « شامپانزه هایی مثل « بِله » خیلی به جویدن پوست تنۀ درختان علاقه دارند و بعد از اینکار تکه های کوچک چوب را با دقت از لای دندانهایشان پاک می کنند . » یک روز « بِله » در حال پاک کردن دندان های یک شامپانزده کوچک ، متوجه شد که یکی از دندان های او لق است . « بِله » آن دندان را با انگشتش تکان داد و جلو و عقب برد ، اما دندان از جایش در نیامد . دندان را گرفت و کشید ، ولی باز هم اتفاقی نیافتاد . « بِله » در قفسش مجموعه ای ترکه چوب در اندازه مختلف جمع کرده بود ، وقتی موفق نشد دندان را از جایش بکند ، به سراغ چوب هایش رفت و یکی از آن ها را انتخاب کرد و برداشت . او آن تکه چوب را زیر دندان لق شامپانزۀ کوچک فرو کرد و با یک ضربه ، دندان را از جا کند ! « مک گریو » می گوید : جالب اینجاست که شامپانزه کوچک هم با او همکاری کرد و دهانش را باز نگه داشت . » احتمالاً پیش خودش فکر کرده که اگر همکاری کند ، « دکتر بِله » یک جایزه خوب مثلاً یک موز به او می دهد .

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 67صفحه 27