مجله نوجوان 67 صفحه 34
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : سپیده اسلامی

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء، محسن وطنی

موضوع : نوجوان

مجله نوجوان 67 صفحه 34

آسمانی ها مهدی آذر یزدی زندانی عزیز میلاد امام حسن عسگری علیه السلام گرامی باد . حضرت امام حسن عسگری علیه السلام در زندان لشگرگاه سامرا محبوس بودند و رئیس زندان شخصی به نام صالح بن وصیف بود . روزی چند تن از نزدیکان خلیفۀ عباسی رئیس زندان را دیدند و گفتند : « تا می توانی به این علوی سختگیری کن و راحتش نگذار . » صالح گفت : « رفتاری بدتر از این نمی شود . من نگهبان زندانم و او محبوس در زندان است ، ما هم با تمام مستحفظان مراقبیم . امّا دربارۀ سختگیری و ناراحتی دیگر عقلمان به چیز دیگری نمی رسد . من در میان زندانبانها دو نفر را که بی رحمتر و ظالمتر از همه می شناختم مأمور این زندان کرده ام که نامشان یارمش و اقتامش است . امّا این دو نفر هم با ملاحظۀ احوال و رفتار زندانی اهل تقوی و پرهیز شده اند و دائم در نماز و روزه و عبادن به سر می برند . بهانه ای هم برای سختگیری و ایجاد ناراحتی بیشتر نداریم . کسی حقّ ملاقات با زندانی را ندارد . زندانی جز قوت لایموت چیزی نمی خورد . تمام روزها روزه دار است و تمام شب را به نماز و عبادت می گذراند . هرگز چیزی از ما نمی خواهد ، سخن نمی گوید ، اعتراض نمی کند ، دشنام نمی دهد . برای کاری به ما رجوع نمی کند . نگاهش نگاه اولیاء و انبیاست و رفتارش رفتار فرشتگان است . هر کس به او حرفی نامربوط بزند ، شرمنده و پشیمان برمی گردد . هر که را مراقب او کنیم اگر هم سنگدل باشد بعد از چند روز مهربان می شود . ما می ترسیم اگر به او تهمتی بزنیم و دروغی بسازیم در نزد خلیفه رسوا شویم و از نان خوردن بیفتیم . سختگیری بی دلیل فرمان لازم دارد . خلیفه به من اعتماد کرده و مهمترین زندانی خود را به من سپرده . نمی توانم تخلف کنم . آسیب رساندن به او هم چیز دیگری است که در این مورد هنوز دستوری نداده است . حالااگر شما تدبیری دارید با خلیفه در میان بگذارید و نوشته ای بیاورید تا بدان عمل کنیم . » و آن ها گفتند : « همین کار را می کنیم » ولی رفتند و دیگر برنگشتند . اعلام الوری 499

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 67صفحه 34