نگاهی به فیلم بابِل حامد قاموس مقدم
بعد از مشاهدۀ فیلم 300 خیلی عصبانی شدیم.
دندانها را به هم فشردیم و بر انسانهای بیفرهنگ
آن ور آبی که گذشتۀ فرهنگی ما را نادیده گرفته
بودند و هر چه از ذهن بیفرهنگشان متبادر شده
بود نثار ما کرده بودند لعنت فرستادیم.
این نگاه تازه باعث شد که خیلی از فیلمها را با این
دید ببینیم، فیلمهایی که گُرّ و گُرّ فروش میکنند و کیلو
کیلو جایزههای جهانی میگیرند. این نگاه تازه همچنین
باعث شد تا بفهمیم چرا وقتی یک ملوان متجاوز انگلیسی
وقتی به وطن خود باز میگردد، تمام هدایایی را که ما
با روحیۀ لطیف شرقیمان به او دادهایم، با افتخار و با
نفرتی غریب از بین میبرد.
فیلم بابل محصول سال 2006 یکی از این فیلمهاست.
فیلمی به کارگردانی آلخاندرو گونزالس انیارتیو؛ کسی که
پیش از این فیلم موفق 21 گرم را ساخته بود تا در آن
به ستایش ارزشهای والای انسانی و نظریۀ وزن روح
انسان بپردازد. بابل داستان متلاشی شدن یک خانوادۀ
سفید پوست آمریکایی در مواجهه با رنگین پوستان
است. رنگین پوستانی در سراسر دنیا.
مرد و زن آمریکایی که با وجود نارضایتی زن برای
دیدار از مراکش به این کشور آمدهاند فرزندان خود را
به پرستار مکزیکی خود سپردهاند. در میانۀ راه زن مورد
اصابت گلولهای قرار میگیرد که توسط یک پسر بچّۀ
مسلمان مراکشی از تفنگی شلیک شده که مردی ژاپنی
آن را به مراکش آورده است.
با یک حساب سرانگشتی همۀ رنگین پوستان عزمشان
را جزم کردهاند که سفید پوستان را از سر راه بردارند؛
رنگین پوستانی که از قضای روزگار همگی در کثافت
زندگی میکنند و تباهی و نکبت از سر و کولشان بالا
میرود.
در فیلم «دیگران» ارواحی به تصویر کشیده شده
بود که چون سفید پوست بودند،
در نهایت توانستند در کنار زندگان سفید پوست به
صورت مسالمت آمیزی زندگی کنند ولی در فیلم بابل
مکزیکیها که عمری در خدمت سفید پوستان بودند و
از نظر جغرافیایی نزدیکترین کشور رنگین پوست به
آمریکا هستند توان این زندگی مسالمت آمیز را ندارند
و با اقتداری آمریکایی از این کشور اخراج میشوند.
در گوشۀ دیگری از جهان دختری کر و لال که شاید
نماد یک جهان بستۀ شرقی باشد برخلاف زندگی به
شدّت تکنولوژیک خود محتاج ایجاد سادهترین روابط
انسانی است و جایی هم که تصور میکنددرحال تجربۀ
چنین احساسی است در واقع مواد مخدر و مشروبات
الکلی این شرایط را برای او فراهم آوردهاند.
اسلحهای که در این فیلم نماد تروریسم است از منزل
این دختر ژاپنی در کشور مراکش سرگردان شده تا
زهرش را در سینۀ یک سفید پوست آمریکایی بنشاند.
شاید اینگونه نگاه کمی بدبینانه باشد ولی به طور حتم
اطلاعات یک آمریکایی به همین گونه فیلمها محدود
میشود و کودکان غرق در تکنولوژی که زیر بار عظیم
تبلیغات ضدّ شرقی زندگی میکنند و از لحظۀ تولّد
با تفکّری نژادپرستانه تلقین میشوند که همۀ رنگین
پوستان اعمّ از سرخ و زرد و سیاه در کمین نشستهاند تا
آنها را از پای دربیاورند، هیچگاه چیزی جز آنچه را که
در سطح این فیلم جاری است باور نمیکنند.
چهرههای شیطانی و کریهالمنظری که از مسلمانان در
مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 118صفحه 6