مجله نوجوان 121 صفحه 13
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : سپیده اسلامی

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء، محسن وطنی

موضوع : نوجوان

مجله نوجوان 121 صفحه 13

«ژول ورن» داستانهایی از قبیل «بیست هزار فرسنگ زیر دریا» و «سفر به کرة ماه» و غیره را مینوشت هیچکس گمان نمیکرد که روزی این افکار از مرز خیال پا به دنیای حقیقی بگذارد ولی این خیالات اکنون در عصر تکنولوژی برای مردم دنیا کلماتی نامأنوس و ناآشنا نیست و به زودی سفر به سایر کرات نیز امکان پذیر خواهد بود. از آن روز به بعد این فکر چنان در مغز او ریشه دواند و تمام هوش و حواسش را به خود معطوف داشت که دیگر به دنبال کشف ترکیبات جدید شیمیایی نرفت وتنها روی همین موضوع تحقیق کرد. او میخواست ابتدا فرمولی بیابد که بتوان به وسیله آن اشیاء را غیر قابل رؤیت ساخت. اگر در این کار موفق میشد قدم اصلی را برداشته بود. برای یافتن چنین فرمولی طبق این فرضیه پیش میرفت که چه عاملی اجسام را در چشم انسان مرﺋﻲ میسازد و سعی کرد با حذف آن عامل یک جسم را نامرﺋﻲ کند. مبنای آزمایشات هارولد شواهدی بود که در طبیعت وجود داشت. مثلا اکسیژن که قسمتی از ترکیبات هوا است از نظر علمی وجودش قابل اثبات است ولی قابل رؤیت نیست مگر آن که به صورت مایع درآید و طبق فرضیة دیگری به نام فرضیة «ضد ماده» دانشمندان معتقدند علاوه بر عناصا نامرﺋﻲ از قبیل اکسیژن که برای انسان محسوس است، عناصر فراوان دیگری وجود دارد که به علت غیرقابل رؤیت بودن هنوز کشف نشدهاند. دامنةاین فرضیة عجیب به آنجا رسید که در مقابل هر مادة قابل رؤیت یک مادة غیرقابل رؤیت نیز وجود دارد که دنیا از ترکیباین مادهها و ضد مادهها تشکیل شده است. هارولد برای نخستین آزمایش خود قطعه سنگی را انتخاب کرد و نزدیک 2 سال طول کشید تا توانست مادهای بسازد و به کمک آن، قطعه سنگ را غیرقابل رؤیت کند. دراین مورد اشکال کار در این بود که چون مادة شیمیایی به تمام ذرات قطعه سنگ راه نمییافت نمیتوانست آن را به کلی نامرﺋﻲ سازد و تنها قسمتی از قشر خارجی سنگ که درون مایع وتحت تأثیرآن قرار میگرفت بیرنگ میشد و بقیة آن با رنگ کمتری مرﺋﻲ باقی میماند. البته سنگ در مایع مزبور حل نمیشد و از بین نمیرفت چون پس از خروج از مادة شیمیایی همان وزن و حجم اولیه را داشت و تنها کوچکتر به نظر میرسید ولی با لمس نشان میداد که چیزی از آن کم نشده است و فقط قسمتی از سطح خارجی آن غیر فابل رؤیت شده است و اگر مایع مزبور در تمام ذراتش نفوذ کند به کلی آن را نامرﺋﻲ خواهد ساخت. بدین ترتیب هارولد قدم اول را برداشته بود و از شادی در پوست خود نمیگنجید. او برای دومین آزمایش خود یک قطعه سنگ آتشفشانی را که دارای منافذ فراوانی است، انتخاب کرد و این قطعه به علت نفوذ مایع، بیشتر از سنگ قبلی از نظر محو شد و فقط چیزی شبیه گرد و غبار از آن به چشم میخورد. با تکمیل فرمول، اجسام حاوی مایعات از قبیل اسفنج به کلی محو میشدند و چوب نیز به این آزمایش پاسخ مثبت میداد. حالا نوبت بیخطر ساختن این ترکیب برای آزمایش روی موجودات زنده بود. یازده موش و چهار خرگوش قربانی شدند تا بالاخره موش دوازدهمی در مقابل ماده تزریق شده مقاومت کرد و در عین این که نامرﺋﻲ شده بود زنده ماند ولی مدت زمان نامرﺋﻲ شدن او بیش از 3 ساعت به طول نینجامید و عوارضی در مورد آزمایش مشاهده شد که منجر به نقص عضو و اختلال در سیستم عصبی بود. چندین ماه دیگرهارولد شب و روز در آزمایشگاه رویاین ماده کار کرد تا سرانجام مادة به دست آمده بیخطر شد و ضمنا مدت زمان نامرﺋﻲ بودن به چهل ساعت رسید. اکنون او دیگر به آرزوی خود رسیده بود و میتوانست با تزریق مایع به بدن خویش نامرﺋﻲ شود و از چشم سایرین مخفی بماند. وقتی فکر میکرد که پس از نامرﺋﻲ شدن چه کارهایی میتواند انجام دهد از شدت هیجان میخواست قالب تهی کند. با خودش فکر میکرد میتواند بیهیچ دردسری وارد بزرگترین جواهر فروشی شود و هر جواهری که میخواهد تصاحب کند

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 121صفحه 13