مجله نوجوان 121 صفحه 29

هواپیمای شخصی برای خودمان میخریم تا بر روی آن یک بوق گنده نصب کنیم و هی بوق بزنیم و یک سیستم باحال هم رویش ببندیم و موقع پرواز با آهنگهایایتسایتس­دار آسمان را بترکانیم! بعدش دلمان میخواهد یک پسر چاقالو به دنیا بیاوریم که عینهو کودکیهای رضازاده باشد و ما از دوران شیرخوارگی به زور توی دستانش وزنه بگذاریم و مجبورش کنیم که بالا و پایین ببرد و کلی تمرینات سخت سخت بدنی بکند و 24 ساعت در شبانه روز توی این باشگاه و آن باشگاه جان بکند و ما هم برایش کلی داروهای هیکل­آور و نیروزا بخریم و توی حلقش بریزیم و 70-80 تا مربی خارجی هم برایش استخدام کنیم و مخ مسؤولان را هم بزنیم که هر طور شده با ما کنار بیایند و بچّۀ­مان را به مسابقات المپیک اعزام کنند و مشهورش نمایند تا شرکتهای آب معدنی بیایند و عکسش را بگیرند و روی بیلبوردهای تبلیغاتی بزنند و یک آب معدنی مجانی هم به ما بماسد! تازه اینکه چیزی نیست. ما شدیداً دلمان میخواهد که همة زبانهای دنیا را یاد بگیریم و عینهو بلبل با همة زبانها و لهجهها حرف بزنیم بعدش پاسپورتمان را بگیریم و به همة کشورهای دنیا سفر کنیم و با همة مردم دنیا کلی گپ و بگو بخند راه بیندازیم و خلاصه با تک تک مردم دنیا دوست شویم و بازی یک مرغ دارم روزی نقطه چین تا! تخم میگذارد را بازی کنیم تا بفهمیم مردم کدام کشور زودتر کم میآورند؟! خلاصةخلاصه اینکه ما دلمان میخواهد این اهداف بسیار بزرگ و مهم را ادامه بدهیم و به آخر عمرمان که رسیدیم هم یک قطب شمال و سرگذشت همة­شان را مو به مو بخوانیم و مطالعه کنیم و ببینیم که ای همه پادشاه و حاکم بعد از این همه خودکشی و حرص خوردن بالاخره چه آخر و عاقبتی پیدا کردند و به این ترتیب کلی اطلاعات تاریخی در مغزمان ثبت کنیم و به تنها دایرة­المعارف زندۀ تاریخ دنیا تبدیل بشویم تا مسؤولان کتاب گینس بیایند و اسممان را در کتاب رکوردهایشان ثبت کنند. البته ما اهداف بزرگ و بسیار مهم دیگری هم در زندگیمان داریم که وقت نشد از همةشان صحبت کنیم تنها میتوانیم بگوییم که فکر نکنید با یک دانش­آموز الکی پلکی برخورد دارید. بنده انسان بسیار هدفمند و مهمی در زندگی میباشم که می­خواهم با اهداف بسیار زیبا و با شکوهم روی تمام آیندگان را کم بکنم. با تشکّر: انگیزه آبادی متعالیِ اصل * گوگوری مگوری کنایه از علم و دانش می باشد و انشاء نویس هیچ منظور غیر استاندارد دیگری ندارد.