مجله نوجوان 121 صفحه 20
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : سپیده اسلامی

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء، محسن وطنی

موضوع : نوجوان

مجله نوجوان 121 صفحه 20

خاطرهای از استاد مشفق کاشانی عیسی دمی خدا بفرستاد و... در بهمن ماه 1357 در آستانة ورود حضرت امام با توجه به تبلیغات و جنجالهایی که دولت دست نشاندة امریکای جهانخوار به منظور سرکوب انقلاب شکوهمند اسلامیمان و جلوگیری از ورود امام ایجاد کرده بود درست در شب دوازدهم بهمن 1357 عدهای از دوستان شاعر و همفکر در منزل من گرد آمدند و در مورد این موضوع نظریات مختلفی ابراز داشتند. یکی از عزیزان گفت به دیوان خواجه تفألی بزنیم. همة حاضران این پیشنهاد را پذیرفتند و استاد زنده یاد مهرداد اوستا که در جمع ما بودند بر اساس سنتهای دیرین مردم ایران زمین که با خواندن سورة مبارکه حمد و اوراد دیگر دیوان را باز میکنند، پس از قراﺋﺖ سورة مبارکه، دیوان حافظ را باز کردند و غزلی که آمده بود را خواندند. غریو شادی از محفل ما برخاست. به خصوص وقتی کهاین بیت رسید: بار غمی که خاطر ما خسته کرده بود عیسی دمی خدا بفرستاد و برگرفت و به درستی که حافظ خیلی روشن خبر ورود امام عزیز را داد. در آن جلسه دوستان پیشنهاد کردند که غزل شیوای لسانالغیب را تضمین کنم و انتشار دهم که چنین کردم و بعد از ورود امام بزرگوار این تضمین بارها و بارها از صدا و سیما پخش شد و در جراید نیز انتشار پیدا کرد که چند بیت از آن را برای شما نقل میکنم: دست سحر که پردة خورشید می­گشود دل در هوای «روح خدا» نغمه میسرود با خط زر نوشت بر این گنبد کبود « بار غمی که خاطر ما خسته کرده بود عیسی دمی خدا بفرستاد و برگرفت»

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 121صفحه 20