مجله نوجوان 121 صفحه 18
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : سپیده اسلامی

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء، محسن وطنی

موضوع : نوجوان

مجله نوجوان 121 صفحه 18

حامد قاموس مقدم جای یک زخم قدیمی من امام را دوست داشتم، مثل پدربزرگ. مثل کسی که هرگز نداشتم. مثل کسی که مدتها پیش پر کشیده بود و رفته بود. هر وقت از تلویزیون او را میدیدم ساکت و مؤدب جلوی آن پنجره مینشستم تا پدربزرگم را ببینم. تلویزیون برای من پنجرهای بود رو به پدربزرگ. پدربزرگ برای همه مهم بود، پدر گوش به فرمان پدربزرگ بود و مادر با دﻗﺖ به حرفهای او گوش میداد. آن وقتها غصه و فشار زیاد بود. جنگ امان همه را بریده بود. صدام در خانة خودش نشسته بود و با موشک خانههای ما را ویران میکرد. هر لحظه بیم آن میرفت که نزدیکترین قوم و خویش یا صمیمیترین دوست خود را از دست بدهی. هر لحظه منتظر بودیم که تلفن زنگ بزند و خبر پر پر شدن عزیزی را بدهند؛ سالهای آژیر قرمز و زوزة مداوم کفتارها. نگرانی در چشمان مردم موج میزد و عقاب هراس بر سر آنها

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 121صفحه 18