یاد دوست
منصوره نیکو گفتار
همرنگ صبح
یک نفر آنجا کنار ابرها
بارش رنگینکمانی محض بود
پشت بارانهای ناهنگام دشت
چشمهایش، آسمانی محض بود
یک نفر پروازها را میستود
در طنین آسمانها راه داشت
یک نفر پر بود از گلهای سرخ
دستههای یاس را همراه داشت
یک نفر با برکهها، تالابها
مثل بارانهای صحرا گَرد بود
یک نفر از پشت اقیانوسها
با تمام آبها همدرد بود
یک نفر سرشار بود از سبزهها
از درخت، از آبشار، از ابرها
از ترنمهایِ ناآرام دشت
از حضور، از انتظار، از صبرها
مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 160صفحه 10