مجله نوجوان 164 صفحه 20
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : سپیده اسلامی

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء، محسن وطنی

موضوع : نوجوان

مجله نوجوان 164 صفحه 20

ماجرای من و خط 66 قاسم رفیعا لطفاً با لهجۀ مشهدی بخوانید! بلیت پیرامون این تکه کاغذ به ظاهر بی‏ارزش اما کار راه‏انداز، صبحت زیاد شده است. از جمله این که توی خیابانهای تهران به راحتی می‏توانی بلیت اتوبوس را با نصف قیمت یا شاید کمتر خریداری کنی اما همین کاغذ بی‏بها در مشهد بیشتر از پول خرد و اوراق بهادار مصرف دارد و شما هر جا دلتان بخواهد می‏توانید آن را خرج کنید. حتی بانک هم به جای پول خرد به شما بلیت می‏دهد. البته قرار نیست من در باب ارزش این کاغذ اخیراً تبلیغاتی برای شما سخن بگویم بلکه قرار استماجرایی را که در ابتدای خط 66 رخ داد، برای شما تعریف کنم. آن روز ما خوشحال بودیم از این که صاحب صندلی شده‏ایم و البته زیاد هم شلوغ نبود. تازه نشسته بودیم که آقای راننده وارد شد و از همان جلوی اتوبوس شروع کرد به جمع کردن بلیتها. (عجب رسمیه، هر روزی بلیت گرفتن یک تغییر ساختار می‏کند، یک بار اول باید بدهی، یک بار موقع پیاده شدن. یکبار باید بنشینی بعد جمع می‏کند، یک بار...) خلاصه آقای راننده بلیتها را که جمع کرد، به جای اینکه پشت فرمان بنشیند، از در وسط اتوبوس رفت بیرون. لابد یادش رفته بود چایی قند پهلوی لب‏دوزش را بخورد. چند دقیقه‏ای گذشت. ما کم کم داشتیم توی آفتاب پخته می‏شدیم که یک نفر دیگر وارد اتوبوس شد و از همان در جلو اعلام کرد که آقایان و خانمها بلیتها را آماده کنید که سر و صدای ما در آمد. - آقا ببخشید، چند بار بلیت می‏گیرید؟ - نه آقا، اینها کرایۀ نشستن روی صندلی را هم می‏گیرند. مرد با حالت خاصی گفت: «من دفعۀ اولیه که می‏خوام بلیت جمع کنم.» - پس اون آقای اول کی بود؟ - کدوم آقای اول؟ -کدومآقای اول؟ ما یکبار بلیت دادیم. شما اگه دیدید یک نفر با یک کیسه زباله پر از بلیت به سراغ مغازه شما آمده، بدانید که بلیتهای ما را دزدیده است. الان چند سال است که دنبال این دزد خونسرد می‏گردم. جدی شما این آقا را ندیده‏اید؟

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 164صفحه 20