صحیفۀ امام؛ جلد21، صفحۀ13
سرشاخههای نور
برداشتهایی که
از انتظار فرج شده
است؛ بعضیاش را من
عرض میکنم. بعضیها انتظار
فرج را به این میدانند که در
مسجد، در حسینیه، در منزل
بنشینند و دعا کنند و فرج
امام زمان علیهالسلام را
از خدا بخواهند. اینها مردم
صالحی هستند که یک همچو
اعتقادی دارند. بلکه بعضی از آنها را
که من سابقاً میشناختم بسیار مرد
صالحی بود، یک اسبی هم خریده بود،
یک شمشیری هم داشت و منتظر
حضرتصاحب سلاماللهعلیه بود. اینها
به تکالیف شرعی خودشان هم عمل
میکردند و نهی از منکر هم میکردند
و امر به معروف هم میکردند، لکن
همین. دیگر غیر از این کاری ازشان
نمیآمد و فکر این مهم که یک کاری
بکنند، نبودند.
یک دستۀ دیگری بودند که انتظار
فرج را میگفتند این است که ما کار
نداشته باشیم به اینکه در جهان چه
میگذرد، بر ملتها چه میگذرد، بر
ملت ما چه میگذرد؛ به این چیزها ما
کار نداشته باشیم، ما تکلیفهای خودمان
را عمل میکنیم، جلوگیری از این امور
هم خود حضرت بیایند انشاالله، درست
میکنند؛ دیگر ما تکلیفی نداریم. تکلیف
ما همیناست که دعا کنیم ایشان بیایند
و کاری به کار آنچه در دنیا میگذرد
یا در مملکت خودمان میگذرد،
نداشته باشیم. اینها هم یک دستهای،
مردمی بودند که صالح بودند.
یک دستهای میگفتند که خوب،
باید عالم پُر معصیت بشود تا حضرت
بیاید؛ ما باید نهی از منکر نکنیم، امر
به معروف هم نکنیم تا مردم هر کاری
میخواهند بکنند؛ گناهها زیاد بشود که
فرج نزدیک بشود. یک دستهای از این
بالاتر بودند، میگفتند: باید دامن زد به
گناهها، دعوت کرد مردم را به گناه تا
دنیا پر از جور و ظلم بشود و حضرت
سلاماللهعلیه تشریف بیاورند. این هم
یک دستهای بودند که البته در بین
این دسته، منحرفهایی بودند، اشخاص
ساده لوح هم بودند، منحرفهایی هم
بودند که برای مقاصدی به این دامن
میزدند.
یک دستۀ دیگری بودند که میگفتند
که هر حکومتی اگر در زمان غیبت
محقق بشود، این حکومت باطل است
و بر خلاف اسلام است. آنها مغرور
بودند. آنهایی که بازیگر نبودند، مغرور
بودند به بعضی روایاتی که وارد شده
است بر این امر که هر عَلَمی بلند
بشود قبل از ظهور حضرت، آن علم،
علم باطل است.آنها خیال کرده بودند
که نه، هرحکومتی باشد، در صورتی که
آن روایات[اشاره دارد] که هر کس
علم بلند کند با علم مهدی، به عنوان
مهدویت بلند کند، [باطل است].
حالا ما فرض میکنیم که همچو
روایاتی باشد، آیا معنایش این نیست
که تکلیفمان دیگر ساقط است؟ یعنی
خلاف ضرورت اسلام، خلاف قرآن
نیست که این معنا که ما دیگر معصیت
بکنیم تا پیغمبر بیاید، تا حضرت
صاحب بیاید؟ حضرت صاحب که
تشریف میآورند برای چی میآیند؟
برای اینکه گسترش بدهند عدالت را،
برای اینکه حکومت را تقویت کنند،
برای اینکه فساد را از بین ببرند. ما
بر خلاف آیات شریفۀ قرآن دست از نهی از منکر برداریم، دست از امر به
معروف برداریم و توسعه بدهیم گناهان
را برای اینکه حضرت بیایند؟ حضرت
بیایند چه میکنند؟ حضرت میآیند،
میخواهند همین کارها را بکنند. الان
دیگر ما هیچ تکلیفی نداریم؟ دیگر بشر
تکلیفی ندارد، بلکه تکلیفش این است
که دعوت کند مردم را به فساد؟ به
حسب رأی این جمعیت، که بعضیشان
بازیگرند و بعضیشان نادان، این است
که ما باید بنشینیم، دعا کنیم به...
امریکا... و... اذنابشان... و امثال اینها تا
اینها عالم را پر کنند از جور و ظلم و
مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 182صفحه 34