د- موهای پریشان فرفری رنگارنگ،
گونی به تن به اضافۀ پیپ و یک فنجان
کاپوچینوی مخصوص سرآشپز.
6- اولین عکسی که بعد از ورود به
دانشگاه خواهید انداخت چه مدلی است؟!
الف- با یک عالمه موهای وزوزوی
مدل بتهوون پیانوی دانشگاه را بغل
میکنم و عکس میاندازم.
ب- یک کلاه مهندسی میخرم و
با عینک آفتابی و یک دوربین نقشه
برداری و چهار تا کارگر افغانی در یک
خرابه عکس میگیرم.
ج- سعی میکنم کارم به آپاندیس و
جراحی بکشد تا قبل از بیهوش شدن
در اتاق عمل و کنار دکتران یک عکس
یادگاری بگیرم.
د- عکس خود را به یک عکاسی برده
و به یک فتوشاپکار میدهم تا آن را
بغل دست انیشتین مونتاژ کند.
7- چگونه به عدّهای ناشناس
میفهمانید که دکترید؟!
الف- تعدادی کارگر استخدام میکنم
که جلوی همه به من بگویند دکتر.
ب- گوشی موبایلم را کوک میکنم
تا هر سه ثانیه یکبار زنگ بخورد و من
الکی جلوی مردم و با نعره راجع به
عملهای جراحیام صحبت کنم.
ج- با تک تکشان سلام و احوالپرسی
میکنم و رک و راست به همۀشان
میگویم که من دکترم.
د- روی پیشانیام شمارۀ نظام
پزشکیام را با مقیاس شش برابر
خالکوبی میکنم.
نتیجۀ تست:
در اولین فرصت ممکن به یک
روانپزشک مراجعه کنید و بگویید که
از عقدۀ خود کمبینی رنج میبرید.
قرص صورتیهایتان را دوبار در روز
یکبار قبل از رفتن به دانشگاه و یک
بار پس از آن میل کنید. مصرف
قرصهای بنفش خردلیتان را تا سه
دوز دیگر افزایش دهید. به اطرافیان
سفارش کنید دائماً به شما روحیه
بدهند و روزی پنجاه بار جلوی آینه
به خودتان دکتر و مهندس بگویید تا
عقدۀتان رفع شود. موارد اورژانسیتر
که معالجات ذکر شده در موردشان
جواب نمیدهد، میتوانند روی یک
مقوای 110×90 سانتیمتر با ماژیک
قرمز، درشت عنوان مورد علاقۀ خود
را نوشته و به پشت لباسشان سنجاق
کنند و در خیابانها و مراکز پر تردّد
شهری تا حصول سلامتی رفت و آمد
نمایند.
مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 183صفحه 29