اسماعیل امینی
غیر قابل چاپ
اصلاً جملهاش بوی شیطنت میداد.
یعنی همان واژههایش که نه! اما آن
یک کلمه، بد جوری دهان کجی
میکرد و با حالت مضحکی به روی
آدم میخندید. واژۀ شرمآور «گاو»
را میگویم. وقتی این واژه را در آن
جملۀ عجیب دیدم، ناگهان تمام تاریخ
را با سرعت در ذهنم مرور کردم.
صف بیانتهایی از گاوها و گوسالهها با
لبخند تمسخر دندانهایشان را نشانم
میدادند و میگذشتند. «آپیس» گاو
مقدس مصر باستان، هفت گاو لاغر
که هفت گاو فربه را میخوردند،
گوسالۀ سامری ترومپت در دست،
گاو قربانی بنی اسراییل که هرگز
زمین شخم نزده بود، گاوی که به
فریدون قهرمان شاهنامه شیر داده
بود با یک زنبیل پر از شیر پاکتی،
گاوهای نژاد اسراییلی که روزی یک
خروار شیر میدهند، گاو محبوب
هندوها که آنقدر عزیز است و آنجا
مردم، صادرات غیر پشمی گاو را
به دست و صورتشان میمالند و به
آن تبرک میجویند و ما اینجا همان
صادرات گاوی! را کود مزارعمان
میکنیم یا سوخت تنورمان، گاو مش
حسن، گاوهای حکایتهای مثنوی یکی
آنکه در گذر از بازار بغداد غیر از
پوست خربزه هیچ چیز ندیده بود و
دیگری آنکه در یک جزیرۀ سرسبز
و پر نعمت از صبح تا شب مشغول
چرا بود و سیر نمیشد یعنی به جوع
البقر (گرسنگی گاو) مبتلا بود، گاو
روی بطریهای شیر، گاوهای غرب
وحشی، گاو صف بیپایان گاوها...
دستم از خشم میلرزید، یعنی چه؟
گیرم که گاو در ادبیات و فرهنگ
بشری سابقۀ دیرینهای دارد اما این
یکی دیگر از آن حرفهاست.
نه! اینطوری به خیلی جاها برمیخورد و مهمتر از همه به گردانندگان
دانشپرور مراکز علمی و فرهنگی گام
به گام و تضمین شده و پزشکی صد در
صد و طبقهبندی شده و نشر چشمک،
حتماً برمیخورد. تازه خوانندگان محترم
و والدینی که قربان دست و پای بلورین
بچۀشان میروند و همگی ماشاءالله
هزار ماشاءالله فرزندان نابغه و فرزانه
و تیزهوش و کنکوری و المپیادی
تحویل جامعه میدهند و مصالح مورد
نیاز کارخانۀ دکتر و مهندسسازی
آموزش عالی را میپرورند هم ممکن
است دلخور شوند. آقا شما اصلاً چه
کار دارید به این کارها؟ مگر بخیل
مردم هستید؟ بگذارید بچههای مردم
درسشان را بخوانند و تستهایشان را
بزنند و واحدهایشان را پاس کنند و
مراکز علمی و فرهنگی به کاسبیشان
برسند.
نه! اصلاً نمیشد چشمپوشی کرد.
خودم با خودکار قرمز روی کلمۀ
گاو خط کشیدم و به جای آن نوشتم
فرزندان. به به چه سلیقهای! ملاحظه
بفرمایید: «اصلاً فرزندانتان را به ما
بسپارید و پس از یک دورۀ فشرده
پروفسور تحویل بگیرید.» بله! من
صراحتاً میگویم که خودم این اصلاح
را انجام دادم نه سر دبیر محترم.
مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 183صفحه 32