مجله نوجوان 198 صفحه 26
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : سپیده اسلامی

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء، محسن وطنی

موضوع : نوجوان

مجله نوجوان 198 صفحه 26

اسماعیل امینی بابا بزرگ عزیز و علیرضا جان علیرضا اولین نوۀ بابابزرگ است و همین باعث شده که بابابزرگ او را برای همراهی خود در سفر حج انتخاب کند چون از روزگار جوانی با خودش عهد کرده است که وقتی به زیارت خانۀ خدا رفت، همراه یکی از نوجوانان برود که برکت این سفر فقط نصیب پدربزرگها و مادربزرگها نشود. علیرضا خیلی خوشحال و بی‏قرار است و روزی ده دوازده تا سؤال دربارۀ این سفر می‏پرسد؛ از پدر و مادرش، از عمو و دایی و خاله و عمه‏اش اما بیشتر از بقیه، پدر بزرگ به حرفهای او توجه می‏کند. - حج یعنی چی بابابزرگ؟ برای چی به سفر حج می‏رویم؟ - حج یعنی تصمیم و قصد داشتن علیرضا جان! ما هر کاری دربارۀ وظایف دینی انجام می‏دهیم، برای اطاعت از فرمان خداست. نماز و روزه و حج هم برای اطاعت از فرمان الهی است. - بابا بزرگ! خیلی سطح بالا نگویید که ما سوادمان نرسد. لطفاً ساده‏تر توضیح بدهید. - هرکس که به سفر حج می‏رود، می‏خواهد بگوید که تصمیم گرفته است همۀ زندگی خود را برای اجرای دستور خدا تغییر بدهد. مثل کسی که به سربازی می‏رود و همۀ زندگی‏اش تغییر می‏کند، حتی لباسهایش. زیرا او باید برای اجرای دستور فرماندۀ خود آماده باشد. - آهان فهمیدم. پس برای همین است که هر کس از حج بر می‏گردد موهایش را مثل موی سربازان کوتاه کرده است؟ - عجله نکن و مطالب را با هم مخلوط نکن. البته تقریباً حرف تو درست است. کسی که در حج موهایش را کوتاه می‏کند، در واقع اعلام می‏کند که سرباز راه خداست و تسلیم اراده و فرمان اوست. - چرا همۀ مردم در حج لباس

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 198صفحه 26